چکیده:
در میان انواع ادبی، «طنز» متعهّدترین نوع ادبی است و هنگامی در اثر یک شاعر یا نویسنده به ظهور میرسد که در اندیشه او بن مایه هایی از تعهّد و مسئولیت پذیری وجود داشته باشد. در ادبیات معاصر، «قیصر امین پور» از جمله شاعرانی به شمار میآید که اغلب مضامین شعری او، در خدمت اجتماع و مسائل مربوط به آن است؛ از این رو گاهی از طنز، به منزله ابزاری هنری برای بیان اندیشههای خویش و واداشتن جامعه به تامّل و اصلاح ناهنجاریهای اجتماعی بهره میگیرد. تحوّلات اجتماعی و فرهنگ عامّه، از مهم ترین اسباب رواج این شگرد هنری در شعر قیصرند. در اشعار او طنز گویی (همانند طنز در دوره سبک هندی) تنها در مفردات و برخی از ابیات برگزیده نمود مییابد که محصول تخیل شاعر و بازیهای زبانی است . این امر از جمله دلایلی است که به صمیمیت اشعار او نزد مخاطب میافزاید.در این مقاله، جلوههای طنز در اشعار قیصر امین پور در زمینههای گوناگون طبقه بندی شده است. موضوعات طنز در اشعار او عمدتا دربردارنده انتقادات اجتماعی اوست. صورت طنزهای وی نیز اغلب حاصل گرد آمدن عناصر متناقض نما، کنایه، استفاده از امکانات زبان محاوره و بازیهای زبانی است. در این مقاله، شیوهها و موضوعات طنز آفرینی در شعر قیصر امین پور مورد بررسی و تامّل قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
در ادبیـات معاصـر، «قیصر امین پور» از جمله شاعرانی به شمار میآید که اغلب مضـامین شـعری او، در خـدمت اجتمـاع و مسائل مربوط به آن است ؛ از این رو گاهی از طنز، به منزلۀ ابزاری هنری برای بیان اندیشه های خویش و واداشتن جامعه به تأمل و اصلاح ناهنجاریهای اجتماعی بهره میگیرد.
» (ایران زاده، ١٣٨٩: ٢٣٠) در شواهد زیر آمیـزٔە تصـویر و بیـان پارادوکسـی و نکته سنجی شاعر قابل توجه است : دلا فکــری بــه حــال غصــه هــا کــن بیــا غمهــای کوچـــک را رهــا کــن بـــرو ای دل بگــــرد از بـــین غمهـــا غــم خــوبی بــرایم دســت و پــا کــن (در کوچه آفتاب : ١٠٥) گــــم شــــده در نقـــــشۀ جغرافـــــیا نــــاحیۀ قـــاف در افسانــــه هاســـت مسئلـــــۀ مشکـــــل فـرزانـگـــــان فلـسفــــۀ ســــادٔە دیوانــــه هاســـت (آینه های ناگهان : ١٣٨) از تهــی سرشــار و از خــالی پــرم چون حبابی هرچه دارم هیچ هیچ (گلها همه آفتابگردانند: ١٢٣) «طنز بیانی هنرمندانه برای تحمل آلام زندگی و کاستن از رنج هـا و غـم هاسـت و خنـده و تبسم همزاد آن، آغازی است برای تفکر و تنبه ؛ از این رو هدف طنز اصلاح و تهـذیب عیـوب و نواقص جامعه است ، نه افراد.
» (باقری خلیلی و دورکی ، ١٣٨٤: ١٨) قیصر به عنوان شاعری درد آشنا با مشاهدٔە نابهنجاری هـا و نابسـامانی هـا، از زبـان و بیـان متناقض نما و طنز آمیز برای انعکاس مشکلات اجتماعی در شعر خویش بهره می گیرد: هر چند دلم به رنگ خون گشت ولـی پیداست که این رنگ هم از بیرنگی است (درکوچه آفتـاب : ٦٧) درمــــان نکـــــند هیـــــچ دوا، درد تــــرا درد است دوای درد بـی دردی تــو(همـان : ٨٣) « ...
این رویه در شعر او از آنجا سرچشمه می گیرد که طنز وی ذوقی اسـت نه اکتسابی؛ از این رو واژگان و اصطلاحات فراوانی از زبان عامیانه در طنـز شـعر وی وارد شـده است که از آن جمله میتوان به نمونه های زیر اشاره کرد: « آسمان را ...