چکیده:
با سقوط حکومت خودکامه رضاشاه ، قدرت سیاسی ـ که تا آن زمان محدود به شخص شاه بود- از حالت تمرکز بیرون آمد و میان نهادهای مختلف تقسیم شد؛ بنابراین در چنین فضایی جریان ها و احزاب سیاسی بسیاری تحت تاثیر رویکردهای مذهبی، ناسیونالیستی و کمونیستی شکل گرفتند. مجمع مسلمانان مجاهد، که یکی از جریان های مذهبی- سیاسی در بستر مبارزات نهضت ملی شدن صنعت نفت بود، وارد عرصه مبارزة سیاسی شد و بیش از نیم دهه فعالیت سیاسی - مذهبی داشت و در بسیاری از اجتماعات ، تحرکات سیاسی، حوادث و اتفاقات این دوره نقش بازی کرد. رویکرد سیاسی- مذهبی این مجمع بر دوش بخشی از نیروهای اجتماعی، احساسات و انگیزه های آنان بنا شده بود. این مجمع سیاسی- مذهبی پایدار نبود، ولی بررسی بستر، پایگاه و نیروهای اجتماعی که باعث نفوذ و تقویت قدرت سیاسی این سازمان کوچک به عنوان یکی از جریان های سیاسی در مهم ترین مقطع تاریخ معاصر در دوران پهلوی دوم شد، از اهمیت زیادی برخوردار است . به علاوه ، شناخت پایگاه اجتماعی و نیروهای وابسته به آن ، به دلیل شباهت های میان سازمان های کوچکی که در آن زمان فعالیت مینمودند، بسیار اهمیت دارد.
خلاصه ماشینی:
به نظر میرسد کاشانی پس از توافق هایی با نواب و شمس ابتدا درصدد توسعۀ فعالیت تشکیلاتی گروه های مذهبی هوادار خود برای کمک به نهضت ملی شدن صنعت نفت بوده ، اما کم کم با ایجاد شکاف بین او و نواب به تقویت تشیکلات تازه تأسیس «مجاهدین اسلام » یا «مجمع مسلمانان مجاهد» یاری نموده است (عراقی، ١٣٧٠: ١٣٤-١٣٥).
گفتنی است ، اعتبار و پایگاه اجتماعی مجمع مسلمانان مجاهد در جذب نیروهای اجتماعی بیشتر به شخصیت و آوازة آیت الله کاشانی متکی بوده و مجمع در بیشتر فعالیت های خود به کاشانی اتکا داشت ؛ بنابراین پایگاه اجتماعی هواداران مجمع مسلمانان مجاهد بیشتر از کسانی تشکیل میشد که به صورت احساسی و با علایق مذهبی و تحت تأثیر فضای سیاسی- اجتماعی آن زمان با کاشانی پیوند داشتند و حمایت ها، بیانیه ها، اعتصابات و میتینگ های آنان به سبب علاقه و اعتماد به آیت الله کاشانی بود؛ پس باید گفت ، نیروی اجتماعی که در حوادث و اتفاقات عصر نهضت به نام ملی شدن صنعت نفت با عنوان حامیان مجمع مسلمانان مجاهد تجمع نمودند، هواداران کاشانی بودند و این نیروی اجتماعی بر نفوذ و قدرت اجتماعی کاشانی به عنوان رهبر مذهبی توده های مردم استوار بود.
اعضای دیگر مجمع از افراد عادی بودند و تحت تأثیر شخصیت کاشانی و حمایت های او از این تشکل به مجمع مسلمانان مجاهد پیوستند و بیشتر آنها با شعبۀ مرکزی تهران ارتباط داشتند و در شهرستان ها به جز چند شهرستان حضور جدی نداشتند.