چکیده:
در طول تاریخ ایران اسلامی نظام قضایی همواره بر دو گونه عرف و شرع مبتنی بوده است. با رسمیت یافتن مذهب تشیع در عصر صفوی، فقه شیعه مبنای قضاوت های شرعی قرار گرفت و حاکم برای انجام امور قضایی مامورانی چون صدر، شیخ الاسلام و سایر مقامات قضایی (به عنوان نماینده تام الاختیار شاه در اجرای حقوق عمومی و کیفری) بدین کار می گماشت در اواخر عصر قاجار تاثیرات فکری نهضت مشروطیت و حضور طبقه جدید از تحصیل کردگان غرب در کنار طبقه حاکمه، سبب عرفی گرایی و نوسازی در نظام قضایی بخصوص متمم قانون اساسی گردید که اصل تفکیک قوا و شکل گیری نظام جدید قضایی و گرایش به سمت یک قانونگذاری سکولار را مورد توجه قرار داده بود. این برخلاف دیدگاه علماء بود که به طور سنتی خود را متولی امر قضا می دانستند. استدلال علماء این بود که به جای قانون شرع، قانون دیگر محل احتیاج نیست. این چنین به رغم کوششهای متجددین استقرار کامل قضاوت عرفی ناکام ماند. علیهذا آنچه که در این مقاله مورد بررسی قرار خواهد گرفت؛ اینست که علما چه نقشی در عرفی گرایی و نوسازی نظام قضایی پیش از عصر پهلوی ایفاء کردند؟
خلاصه ماشینی:
در دوران ﻗﺎﺟـﺎر ﻧﯿـﺰ وﺿﻌﯿﺖ ﺑﻪ ھﻤﯿﻦ ﺻﻮرت ﺑﻮد؛ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻗﺎﺟﺎر ﻧﻪ ﺗﻨﮫﺎ در ﺑﮫﺒﻮد ﻧﻈﺎم ﻗﻀﺎﯾﯽ ﻧﮑﻮﺷﯿﺪ، ﺑﻠﮑﻪ اﯾـﻦ ﻧﮫﺎد را ﺑﻪ ﺳﺴﺘﯽ و ﮐﮋی ھﻢ ﮔﺮاﯾﺶ داد؛ و ﻣﺤﺎﺿﺮ ﺷﺮع 2 ﺑﻪ ﺟﺎی ﻣﺤﺎﮐﻢ ﺷـﺮع، رﺳـﯿﺪﮔﯽ ﺑـﻪ ﮐﺎرھﺎی ﻗﻀﺎﯾﯽ ﻣﺮدم را ﺑﺮ ﻋﮫﺪه داﺷﺖ و دﺧﺎﻟﺖ در اﻣﻮر ﮐﯿﻔﺮی ﺑﺮای ﻣﺤﻀﺮ ﺷﺮع ﻣﻤﻨﻮع ﺑـﻮد (راوﻧﺪی، ﺗﺎرﯾﺦ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اﯾﺮان، 4/72-21، ﺳـﺎﮐﺖ، 631).
در اﯾﻦ دوره ﻧﻈـﺎم ﻗﻀـﺎﯾﯽ دوﮔﺎﻧـﻪای در اﯾﺮان ﭘﺪﯾﺪ آﻣﺪ؛ در ﯾﮏ ﺳﻮی، ﻣﺤﺎﮐﻢ ﺷﺮع 1 ﻗﺮار داﺷﺖ ﮐﻪ ﻋﻠﻤﺎ، ﻣﺠﺘﮫﺪان و ﻓﻘﮫـﺎ در رأس آن ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮدﻧﺪ و ﺑﻪ ﻗﻀﺎوتھﺎی ﺷﺮﻋﯽ رﺳﯿﺪﮔﯽ ﻣﯽﮐﺮدﻧﺪ، اﻣﺎ در ﺳﻮی دﯾﮕﺮ ﻣﺤﺎﮐﻢ ﻋﺮف 2 ﺑﻮد ﮐﻪ ﺻﺎﺣﺐ ﻣﻨﺼﺒﺎن دوﻟﺘﯽ ﺑﺮ آن رﯾﺎﺳﺖ ﻣﯽﮐﺮدﻧﺪ (ﻓﻠﻮر، 71-09).
ﻧﻘﺶ ﻋﻠﻤﺎ در ﻣﺤﺎﮐﻢ ﻗﻀﺎﯾﯽ ﺷﺮع روﻧﺪ اﺳﺘﻘﻼل ﺣﮑﺎم ﺷﺮع در ﺑﺮاﺑﺮ ﺣﮑﺎم ﻋﺮف از اواﺧﺮ ﻋﺼﺮ ﺻﻔﻮﯾﻪ ﺷﺮوع ﺷﺪه و ﺑﻪ اﺳـﺘﺜﻨﺎی دورۀ ﮐﻮﺗﺎه ﺳﻠﻄﻨﺖ ﻧﺎدر ﺷﺎه اداﻣﻪ ﯾﺎﻓﺘﻪ و ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﻓﺰاﯾﻨـﺪهای ﭘـﯿﺶ رﻓـﺖ و ﺑـﻪ ھﻤـﯿﻦ دﻟﯿـﻞ، دادرﺳﯽ ﻋﺮﻓﯽ زﯾﺮ ﻧﻈﺮ واﻟﯿﺎن و ﺣﺎﮐﻤﺎن ﻣﻨﺼﻮب از ﺳﻮی دوﻟﺖ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ دادرﺳﯽ ﺷـﺮﻋﯽ ﮐـﻪ ﻣﺴﺘﻘﯿﻤﺎ ﺑﻪ وﺳﯿﻠﮥ ﻓﻘﮫﺎ و ﻣﺠﺘﮫﺪان اداره ﻣﯽﺷﺪ، ﺑﻪ ﺣﺎﺷﯿﻪ رﻓﺖ، ﯾﻌﻨﯽ ﻣﺠﺘﮫﺪان ﺟـﺰء در ﻣـﻮارد اﺳﺘﺜﻨﺎ رأﺳﺎ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺻﺎﺣﺒﺎن ﻣﺤﺎﺿﺮ ﺗﺮاﻓﻊ، ﺑﯽ ھﺮﮔﻮﻧﻪ اﺣﺴﺎس ﻧﯿﺎزی ﺑﻪ ﺗﺄﯾﯿﺪ ﻣﺮاﺟﻊ ﻋﺮﻓﯽ ﺑـﺎ اﺳﺘﻘﻼل ﺗﺎم ﺑﻪ دﻋﺎوی ﻣﺪﻧﯽ رﺳﯿﺪﮔﯽ ﻣﯽﮐﺮدﻧﺪ و در ﭘﺮﺗﻮ ﻣﺸـﺮوﻋﯿﺖ ﻣـﺬھﺒﯽ ﺧـﻮد، ﮐـﺎﻣﻼ از ﮐﻨﺘﺮل دوﻟﺖ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺑﻮدﻧﺪ، از آن ﺟﻤﻠﻪ ﻣﯽﺗﻮان ﺣﺎج ﻣﻼﻋﻠﯽ ﮐﻨﯽ (ﺑﻨﺠﺎﻣﯿﻦ،241) و ﺣﺎج ﻣﯿـﺮزا ﺣﺴﻦ آﺷﺘﯿﺎﻧﯽ را ﻧﺎم ﺑﺮد.