چکیده:
تمدن پژوهی در نظام علمی غرب، سابقهای دیرینه دارد و چیستی تمدن اسلامی از این قاعده مستثنا نیست. هدف اصلی نگارش این مقاله، شناخت چیستی تمدن اسلامی براساس تنوع رویکردها است. با توجه به مفهوم شناسی تمدن با رویکردهای ماهیت نگر، تمایزنگر، علتنگر و تحلیل مفهومی و با توجه به برخی ویژگیهای تمدن مانند نظام اجتماعی، این جهانی بودن، هماهنگی و همسویی عناصری آن، هویت و پویایی تمدن و سنخ شناسی مطالعات تمدنی در نظام علمی غرب، حداقل پنج رویکرد درباره چیستی تمدن اسلامی قابل استخراج است: رویکرد قائل به وحدت در عین تنوع تمدن اسلامی، رویکرد قائل به شأن استقلالی تمدن اسلامی، رویکرد قائل به شأن اسلامی - ایرانی و عاریهای تمدن اسلامی، رویکرد قابل به جوهرة غیر تمدنی و فرهنگی آنچه تمدن اسلامی نامیده میشود؛ رویکرد قائل به جوهرة عربی داشتن تمدن اسلامی. این مقاله، با رویکرد منطقی – تاریخی و با روشی مبتنی بر استقراء تاریخی این پنج رویکرد را کاویده است.
خلاصه ماشینی:
"39 بنابراین با توجه به آنچه که درباره تمدن بیان شد، از نظر هانتینگتون در رویکرد مطالعاتی راهبردی به تمدن، تمدن اسلامی دارای هویت و ماهیتی در حال گسترش تاریخی است و از حیث راهبردی، تنوعی درباره ماهیت و چیستی تمدن اسلامی وجود ندارد بلکه بر اساس شاخصههای بیان شده، هر تمدن ماهیت و هویتی فرهنگی و دینی دارد و تمدن اسلامی نیز مستثنا از این قاعده و هویت فرهنگی و دینی نیست.
43 ویل دورانت مانند سایر مورخان، تاریخ توصیفی تمدن جهان و تمدن اسلامی را به عنوان مصداقی بیرونی و خارجی از تمدنهای موجود در فرایند تاریخی بر اساس عوامل و عناصر تمدنی فوق مورد پژوهش توصیفی قرار میدهد بنابراین رویکرد مطالعاتی به تمدن، بر اساس نوعی تاریخ توصیفی به تمدن جهان، تمدن اسلامی به لحاظ ماهیت و چیستی، تابع عواملی است که سایر تمدنها نیز تابع آن عوامل هستند.
51 با توجه به پنج مبنا و محور اصلی که در رویکرد فون گرونبام ملاحظه شد، وی معتقد است تمدن اسلامی تنوعی دارد که این تنوع، میراث تمدنهای دیگر و خرده فرهنگ محلی اعراب را شامل میشود که وی با عنوان سنن کوچک از آنها یاد میکند اما روح و پیام اسلام به عنوان یک سنت بزرگ بر این تنوع تابید و در عین تنوع و تکثر، روح واحدی در تمدن اسلامی مستقر شد.
اگر منظور او، مقام ثبوتی و منطقی تمدن اسلامی باشد در این صورت، جای بحث نیست و روشن است که اسلام به لحاظ موقعیت و ساختار منطقی میتواند تمدنی استقلالی داشته باشد اما این به موقعیت منطقی اسلام برمیگردد و تحقق خارجی به این حیث که در تحقق تمامی عناصر و ارکان تمدنی اسلام، آموزهها و گزارههای اسلامی، علت تامه و عامل اصلی محسوب شود، تحقق تاریخی ندارد."