چکیده:
مقاله حاضر با پژوهش در آثار گفتاری و نوشتاری علامه مصباح، اموری نظیر رابطه دنیا و آخرت، نیاز همیشگی به دین، جهانشمولی دین اسلام، و هدف و قلمرو دین را به عنوان مبانی دین شناختی دیدگاه بدیع ایشان پیرامون علم دینی معرفی کرده و به توصیف و تحلیل آنها پرداخته است. به اعتقاد علامه مصباح، انسان ضرورتا و به صورت همیشگی به دین نیاز دارد و دین اسلام که آخرین دین الهی به شمار میرود جاودانه است. با پژوهشی درون دینی، روشن می شود که دین نسبت به بیان حقایق خارجی تعهدی ندارد و مسائل توصیفی علوم طبیعی و انسانی، بالذات جزء دین نیست؛ چراکه رسالت اصلی دین، نشان دادن راه کمال ـ قرب به خدا ـ از طریق بیان حکم افعال اختیاری انسان است. در عین حال، توجه به هدف و قلمرو دین نشان میدهد که دین به لحاظ احکام ارزشی در همه عرصههای زندگی انسان ـ ازجمله در علوم طبیعی و رشته های مختلف علوم انسانی مانند مدیریت، فلسفه، سیاست و... ـ حضور دارد و به
خلاصه ماشینی:
"از دیدگاه علامه مصباح، درباره اینکه مسلمانان در چه مسائلی می توانند انتظار کمک و راهنمایی از دین داشته باشند، سه نظر وجود دارد که یکی در جانب افراط، دیگری در طرف تفریط و سومی در حد وسط واعتدال قراردارد:(مصباح،1386الف،ج1،ص56ـ60) الف) دین همه نیازهای انسان را در مقام نظر و عمل برآورده می کند و لازم نیست انسان درصدد مطالعه و تحقیق در علوم غیردینی برآید؛ به این معنا که اگر خواستیم لباسی بخریم، آشپزی کنیم، به پزشک مراجعه کنیم، مسکن بسازیم و...
حال این سؤال به ذهن می رسد که اگر در مواردی، هم اسلام حکمی را بیان کرده بود و هم یکی از علوم حکمی مشابه داده بود، عمل خود را با استناد به کدام یک می توان انجام داد؟ روشن است که حکم خدا و پیغمبر مقدم است و در مواردی که حکم خدا روشن است، نباید به دنبال منبعی برای تعیین تکلیف بود؛ زیرا گفته دانشمندان بدون استناد به آموزه های قطعی دینی نمی تواند به صورت مستقل تعیین وظیفه کند (دبیرخانه همایش مبانی فلسفی علوم انسانی، 1389الف، ص 112و113).
رابطه دنیا و آخرت را نمی توان با استفاده از قوانین فیزیکی و این دنیایی ـ مانند نظریه تبدیل ماده و انرژی به یکدیگر ـ تبیین کرد و بهره مندی از نعمت های دنیوی را نشانه سعادت یا شقاوت اخروی دانست، بلکه اعمال اختیاری انسان هاست که تعیین کننده آینده انسان در زندگی جاوید آخرت است (مصباح، 1375، ج 3، ص 109ـ113)."