خلاصه ماشینی:
در پایان جلسه گذشته قرار بر این شد که در این نشست جایگاه و نقش مردم در نظام جمهوری اسلامی (آنچه در اهداف انقلاب طراحی و تصور شده بود) را بررسی کنیم و ببینیم آیا آنچه آن روز در این زمینه مطرح میشد با آنچه امروز مطرح میشود مختلف است، و یا وضع فعلی تفصیل و تشریح همان اهدافی است که از اول انقلاب وجود داشته است؟ در جلسه پیش یکی از سروران حاضر، اشاره کردند که اگر حضرت امام(س) به نظر و رأی مردم اهمیت بسیاری میدادند، این با یک پیش فرض همراه است و آن اینکه مردمی که حضرت امام با آنان مواجه بودند، قطعا انتخابشان اسلام و ارزشهای اسلامی بود، آیا با تفاوت این پیش فرض، موضع حضرت امام درباره جایگاه مردم میتوانست تغییر کند یا خیر؟ به نظر میرسد این بحث را به صورت دیگری نیز میتوان مطرح کرد با فرض اینکه با همین پیش فرض به آن نگاه کنیم؛ اگر این پیش فرض را مبنا قرار دادیم و گفتیم که مردم انتخاب کنند، آیا قواعد این رفتار انتخابی را برای جامعه میپذیریم؟ یعنی میپذیریم که گفتمانهای دیگر به تبلیغ اندیشه و نظر خودشان، اگر مقابل این گفتمان هم باشد، بپردازند و بعد انتخابات انجام دهیم؟ یعنی حتی با فرض قبول اینکه مردم چنین زمینهای را بروز دادند آیا قواعد معمول دموکراسیها به عنوان رقابتهای انتخاباتی در اینجا موضوعیت دارد یا خیر؟ اما نکته بعدی که مطرح میشود این است که اگر ما در مرحله رفراندوم نظام یا اصل اعلام نظام، چنین اقدامی کردیم و بر اساس رأی مردم، این اقدام صورت گرفت، آیا همچنان تداوم این اتکا به رأی موضوعیت دارد، و میتوان فرض کرد که این رأیخواهی در مقاطع دیگری هم مورد سؤال باشد و بتوان بر اساس آن دوباره نسبت به سرنوشت نظام تصمیمگیری کرد یا خیر؟ یعنی در شرایطی که نظام مستقر است و فرض بگیریم که ممکن است مجددا نظر مردم خواسته شود، آیا میتوان پذیرفت که در این نظرخواهی مجدد، دیدگاههای رقیب یا مخالف آن دیدگاه هم مطرح و یا تبلیغ شود؟ یعنی قاعدهای که در پذیرش دموکراسیها داریم.