چکیده:
: در یک معنای گسترده، هرگونه احساس، مشاهده و دریافت شخصی که آدمی را به
گونهای با جهان ناپیدا و ماورای طبیعت و نیروهای غیبی حاکم بر انسان و دیگر
موجودات عالم ماده مرتبط سازد و توجه آدمی را به آنها معطوف دارد، تجربة دینی
خوانده میشود و تجربة دینی در معنای خاص آن عبارت است از گونهای ظهور یا تجلی
خداوند بر شخص تجربهگر.
نویسنده با اشاره به ظهور مفهوم تجربة دینی در اواخر قرن هجدهم پرسشهایی را که در
باب تجربة دینی مطرح است را عنوان میکند.
وی در ادامه با بیان انواع تجربة دینی، نظریة حضرت امام مبنی بر اینکه انسان دارای
فطرت الهی است و عشق به کمالی در وجود همه انسانها نهفته است را مطرح نموده، نظریه
یکی از معاصرین را که مدعی است: (پیامبر با گذشت زمان و تکرار وحی، به رسالت و غایت
کار خود آشناتر و بصیرتر و در انجام وظیفة خود مصممتر شده است، درست همانگونه که
یک دانشمند در مقام تجربه و آزمون چنین سیر تکاملی را طی میکند) مغالطهای بیش
ندانسته است.
نویسنده ضمن اشاره به تفاوت وحی با دیگر انواع تجربة دینی، ویژگیهای وحی از نظر
امام خمینی(س) مبنی بر اینکه غیر از خود رسول خدا و کسانی که در خلوت با رسول خدا
بودند یا اینکه از او الهام گرفتهاند، کیفیت نزول وحی را کسی نمیتواند بفهمد را
طرح نموده به ارتباط بحث فطرت با تجربة دینی میپردازد و مینویسد: فطرت الهی
انسانی منشأ دین است و این فطرت الهی، همان چیزی است که امروزه تجربة دینی یا
آبشخور تجربة دینی میباشد.
نگارنده در بخش دیگری از مقاله با طرح این پرسش که آیا از طریق تجربة دینی و با
تمسک به آن میتوان دلیل و برهانی برای اثبات وجود خدا ارائه داد یا نه؟ و اعلام
اینکه پاسخ فیلسوفان دین غربی به این پرسش غالبا منفی است، میگوید: اگرچه برخی از
اندیشمندان اسلامی معتقدند که فطرت، راهی برای شناخت خداست، اما نمیتوان با آن
برهانی برای اثبات وجود خدا اقامه کرد، لکن امام خمینی(س) از جمله کسانی است که
معتقدند فطرت الهی انسان برهانی بر وجود خدای سبحان است، و با توضیح نظریة حضرت
امام اشکالات مطرح شده بر این برهان را پاسخ میدهد.
نویسنده در قسمت پایانی مقاله با بیان این نکته که امروزه در داخل کشور جمعی از
نویسندگان قرائتی از دین را عرضه میدارند که در آن بر تجربة دینی در برابر
شریعتمداری و تعبد و پایبندی به احکام دین تأکید میرود، تفاسیر گوناگونی را که
ممکن است برای عبارت «تجربة دینی گوهر دین است» ارائه شود را مورد ارزیابی قرار
میدهد.
خلاصه ماشینی:
"در این باره چه میتوان گفت؟ آیا با توجه به توضیح پیش گفته، از نظر حضرت امام، فطرت ـ که با تجربة دینی مورد نظر کسانی چون شلایر ماخر و اتو مرتبط است ـ منشأ دین به معنای عام آن به شمار میرود؟ به نظر نویسنده، پاسخ مثبت است و در واقع نقش فطرت در این زمینه روشنتر است؛ به این معنا که نیازی درونی و عمیق در وجود آدمی هست که همان عشق به کمال مطلق، میل به جمال و جلال و گرایش به امر قدسی است، و وقتی این میل اصیل به گونهای راستین هدایت نشود و از آبشخور وحی ننوشد، سر از سحر و خرافه و کهانت و اسطوره درمیآورد و به بیراهه میرود؛ همچون حس زیبایی شناختی که اگر توسط حکیمان خردمند در جهت رشد و تعالی انسان قرار نگیرد و هنر متعالی و مقدس از آن پدید نیاید، به دست عیاشان بیخرد، وسیلة ابتذال و انحطاط و سقوط انسان در دامن شهوات حیوانی میشود."