چکیده:
موضوع این مقاله بررسی عقل یا خرد و ابعاد گوناگون آن از دیدگاه امام
علی(ع) است. در این مقاله تعریف و چیستی، نحوة وجودی، و در نهایت نقش و فعالیت عقل
از منظر آن امام همام مورد بررسی قرار می گیرد. در پی این بررسی جایگاه و منزلت
رفیع عقل مشخص شده و نشانههای عقل و عاقل و خرد و خردمند بیان میشود. از رابطة
میان عقل، دین، علم و فهم سخن به میان میآید و شاخصهای عقلانیت، خردگرایی و مانند
آن شناسایی میشود. همچنین در این نوشتار، با استفاده از کلام امام علی(ع) اثبات
خواهد شد که عقل مطمئنترین منبع معرفت بشری، میزان و راه تشخیص صواب و ناصواب، حق
و باطل، صدق و کذب، خیر و شر و خوشبختی و بدبختی است. با توجه به ضرورت بحث، از
آفتها و آسیبهای عقل و عقلانیت نیز سخن به میان خواهد آمد.
در ادامه استقلال و محوریت عقل نیز مورد بررسی قرار میگیرد و در انتهای مقاله، نظر
امام مورد تأمل و تعمق قرار میگیرد. همچنین نوع نگرش ایشان به این نوع مسائل نشان
داده میشود و نسبت عقل و خرد با نفس و جان آدمی مورد تبیین قرار میگیرد و از
مطالبی که در ارتباط با اعمال غیر عقلانی و متضاد با عقل است، مانند شهوت، غفلت و
مسائل مربوط به هواهای نفسانی و شیطانی، سخن به میان خواهد آمد.
البته باید خاطرنشان کرد جوهرة این مقاله را سخنان امام تشکیل میدهد و اگر هم از
دیگران سخنی به میان آید جنبة تبعی دارد و برای شاهد آوردن است؛ و نیز اگر
در مواردی از لغت،کلام، فلسفه و علم مطالبی مطرح شده است، حالت مقدمه دارد و جهت
اصلی آن را تغییر نمیدهد.
خلاصه ماشینی:
"7ـ آوردهاند که امام موسیبن جعفر(ع) به هشام بن حکم فرمودند: ای هشام امیرالمؤمنین(ع) میفرمودند: با هیچ چیزی بهتر از عقل نمیتوان بندگی خدا را انجام داد و عقل هیچ کسی تام و کامل نمیشود مگر آنکه دارای خصلتها و اوصاف متعدد بشود از جمله: مصون از کفر و پوشاندن حق، شر و بدی؛ انتظار تشخیص درست از او، خیر و نیکی؛ بخشندة اضافة اموالش به نیازمندان؛ خوددار از زیادهگویی بدون نتیجه و فایده؛ از دنیا به اندازة قوت مورد نیاز مصرف کردن؛ سیری ناپذیری درآموختن علم و آگاهی؛ محبوب شمارندة ذلت و خواری دنیایی و ظاهری؛ همراه با محبت و رضای حضرت حق نسبت به عزت دنیایی و ظاهری بیتفاوت اما همراه با دشمنی غیر خدا و ارزشهای غیر دینی؛ مطلوب شمارنده و خواهان تواضع و فروتنی در برابر مطرح شدن اجتماعی؛ بزرگ داشت کار خیر دیگران، اگرچه به ظاهر اندک و کم باشد؛ و کوچک شماردن خیر خود، اگر چه بزرگ باشد؛ صاحب نگرش مثبت به افراد جامعه و بهتر دانستن همة مردم از خویش، تا جایی که اگر شر و آسیبی به او برسد، آن را از جانب خود بداند؛ اگر انسان چنین باشد عقل را به کمال و تمام رسانده و امر را به مرحلة پایانی برده است [مجلسی ج 1 باب 4 : 140]."