چکیده:
اکثر منطقدانان مسلمان و در رأس آنها فارابی و ابنسینا پس از ارائه دستگاه جنس و فصلی و ذاتی و عرضی و اینکه حد تام مشتمل بر تمام ذاتیات محدود است، به صعوبت و دشواری حد تام حقیقی فتوا دادهاند.
در این میان بغدادی با طرح حد مفهومی و اسمی در علوم، سهولت حد تام را مطرح کرده و شیخ اشراق در مقام نقد نظریه تعریف مشائین سهولت حد مفهومی یا اسمی را تأیید کرده است.
این دو بین اسم و مسما و بین حد و محدود رابطه قائل نشدهاند. از نظر این دو اسم برای مسمایی است که از آن شناخت داریم و میزان شناخت ما از مسما در واقع تشکیلدهنده حد مسما است.
از نظر راقم سطور، رابطه حد و محدود و اسم و مسما کلیت ندارد لذا همواره حد شیء به میزان شناخت مسما تنظیم نمیشود، گرچه فیالجمله ارتباط اسم و مسما و حد و محدود قابل قبول است.
خلاصه ماشینی:
"از نظر شیخ اشراق، نباید حد مفهومی را تعریف رسمی تلقی کرد؛ چرا که تعریف رسمی به واسطه لوازم است و آورنده رسم مدعی است که اسم به ازای تعریف ارائه شده ـ یعنی اجزا و اوصافی که در تعریف آمدهاند ـ نمیباشد، بلکه اسم برای چیزی است که ذهن پس از تعریف بدان راه مییابد، در حالی که در حد مفهومی از اسم همان مفاهیم و صفاتی قصد میشود که در تعریف ذکر شده است؛ یعنی در این تعریف ، فرض میشود اسم را اسم برای همین مفاهیم قرار دادهاند و هر یک از این صفات به حسب مفهوم ذاتی، مسما تلقی میشود؛ مثلا، اگر از انسان «حیوان خندان راست قامت دارای نفسی که مدرک کلیات است» قصد شود، هر یک از اجزای ذکر شده ذاتی انسان به حساب میآید و کل اجزایی که در تعریف ذکر شدهاند به حسب مفهوم حد تام، انسان محسوب میشوند.
صدرالمتألهین در نقدش، اصل این مسئله را، که نامگذارنده اسم را بر مسما به مقدار آگاهیهای در نظر گرفته شده از مسما قرار میدهد و این مقدار آگاهی باید برای همگان ـ یعنی برای نامگذارنده و مخاطبانش که این نام را استعمال میکنند ـ معلوم و واضح باشد، مورد نقد قرار نمیدهد، بلکه بر اساس اصل مزبور، سعی میکند با تمایز میان «ماهیت مطلقه»، «ماهیت به حسب وجود خارجی» و «ماهیت به حسب وجود ذهنی» از یک سو، و تفاوت میان «اجزای ماهیت مطلقه» و «اجزای ماهیت به حسب خارج» و «اجزای ماهیت به حسب ذهن» نشان دهد واژه «جسم» به عنوان ماهیت مطلقه نزد همگان دارای معنای روشنی است و جسم نزد همگان مرکب از جوهر و قبول طول و عرض و عمق است و همگان میپذیرند که جوهر جنس است؛ چرا که ذاتی تمام مشترک بین جواهر است و ابعاد سه گانه، فصل جسم میباشد؛ زیرا ذاتی مختص است."