چکیده:
این نوشتار، در ادامۀ مقالات گذشته و تأملی بر چگونگی طرح آموزههای مهدویت از سوی امام صادق( و کیفیت ارائه معارف مهدوی از سوی ایشان است؛ بیاناتی که با توجه به اهداف کلی دعوت دینی، فرصت ویژه صادقین( در آموزش معارف دینی، نیازهای عصر سقوط امویان و ظهور عباسیان مطرح شدهاند.بررسی محورهای مورد تأکید در این بیانات و تأمل در نسبت آنها با اهداف کلی و نیازهای هر عصر میتواند از یکسو طرح کلانی را نشان دهد که در این شکل از تعلیم و تربیت تعقیب شده است و از سویدیگر، تأثیر تربیتی و اخلاقی هر یک از آموزههای مهدوی را نمایانتر کند.این پژوهش بر تحلیل محتوایی روایات صادره از امام صادق( تکیه دارد و تلاش میکند با توجه به شرایط عصر صدور، آثار آموزههای مهدوی بر شیعیان را معلوم نماید؛ از اینرو با تعیین محورهای مورد تأکید در سخنان آن امام همراه با ارائه نمونهای از آن و تأمل در نسبت این سخنان با شرایط مخاطبان، میکوشد به حکمت و جهت طرح هر یک از آموزهها دست یابد. ارائه نمونه در سخنان امام صادق( در این مقاله با توجه به توضیحات مقالات پیشین محدودتر بوده و کثرت روایات آن حضرت ما را ناچار از گزارش کلیات و پرهیز از ذکر جزئیات کرده است. از پیشفرضها و روشهای این مجموعه مقالات پیشتر در نوشتاری گفتوگو کردهایم.این مقاله، روشنگر این سخن است که تعلیم آموزههای مهدوی در این برهه از تاریخ ائمه( افزون بر ارائه معارف مهدوی و آخرالزمانی به نکاتی مهم در تربیت مخاطبان توجه دارد و نوعی زمینهسازی برای جلوگیری از آفات بحث مهدویت و جلوگیری از انحرافات را متناسب با عصر ائمه نخستین دنبال میکند.
This paper builds on previous papers and reflects on how the messianic thought is planned and the quality of Mahdavi teachings of Imam Sadegh which has been situated in the religious statements with respect to the overall goals of invitation to Islam، as well as the special opportunities of the truth-seekers in religious education، the needs of the age when the Umayyads were falling from power and Abbasids were rising to power. Surveying the points of emphasis and reflecting on these statements of the Imam can show the wisdom and teachings of the bigger design that one the one hand pursues the general Islamic education goals and on the other hand addresses the specific messianic import of the messages impacting on the ethical and religious education. This research focuses on content analysis of the traditions handed down from Imam Sadiq and attempts to throw some light on its Shiite Mahdavi contents with regards to the proceedings of that age. Thus، it works on the known topics emphasized in the words of Imam along with a sample of each and reflects on the relationship of these words with the audience، trying to gain the wisdom and reason for each issue. The examples the of words of Imam Sadiq in this article are fewer than the previous articles، as we have to narrow the number of traditions because they are numerous and avoid detailed reporting and suffice to general trends. Proceedings of the assumptions and methods are the same as described earlier in the previous papers. The article highlights the point that Mahdavi doctrines taught by the Imam at this juncture of history، not only provides Islamic education and apocalyptic Mahdavism، but also shows the importance of educating which is attentive to the audience. It also highlights the kind of messianic talk sensitive enough to prevent the challenges and deviations in era of the early Imams.
خلاصه ماشینی:
افزون بر این، در بیانات امام تأکیدی ویژه به وجود حکمتی پنهان برای غیبت دیده میشود 3 و همچنین به این نکته اشاره شده که «و الله لو بقی فی غیبته ما بقی نوح فی قومه لم یخرج من الدنیا؛ به خدا سوگند حتی اگر به اندازه ماندن نوح در میان قومش در غیبت بماند از دنیا خارج نخواهد شد.
در این بیانات به صراحت از دروغ گفتن همه کسانی سخن گفته شده که وقتی را برای ظهور تعیین میکنند و اینکه چنین ادعایی را میتوان تکذیب کرد، حتی اگر به نقل از امام «اللهم إنه لا بد لأرضک من حجة لک علی خلقک یهدیهم إلی دینک و یعلمهم علمک لئلا تبطل حجتک و لا یضل أتباع أولیائک بعد إذ هدیتهم به إما ظاهر لیس بالمطاع أو مکتتم مترقب إن غاب عن الناس شخصه فی حال هدایتهم فإن علمه و آدابه فی قلوب المؤمنین مثبتة فهم بها عاملون؛ خدایا، زمین تو ناگزیر از آن است که برایش حجتی بر خلایق باشد؛ ایشان را به دین تو هدایت کرده و علم تو را به آنها بیاموزد تا حجت تو باطل نشود و پیروان اولیای تو پس از هدایت گمراه نشوند، او یا آشکار است و فرمانش نمیبرند یا آنکه پنهان است و منتظر؛ اگر شخص او در حالی که آنان را هدایت میکند غایب باشد اما علم و آداب او در قلوب مؤمنان ثبت است و بدان عمل میکنند.