چکیده:
فخر رازی ویژگی ها و تقسیمات متعددی برای سعادت برمی شمرد. وی گاهی آن را به جای واژگانی همچون لذت و کمال به کار می گیرد. از نظر او، مفاهیمی همچون سعادت، کمال و لذت به دلیل بداهت و انتزاعی و غیرماهوی بودن، قابل تعریف به حد یا رسم نمی باشند. از آنجا که لذت و کمال رابطه تنگاتنگی با سعادت دارند، ازاین رو بهره گیری از مفاهیم فوق می تواند مفید باشد. فخر سعادت را امری دارای مراتب و درجات و تشکیک پذیر و نیز دارای اقسامی همچون: نفسانی (روحانی)، بدنی و خارجی می داند. او سعادت دنیوی را به کمال رسیدن نفس ناطقه در قوای عملی و نظری و رسیدن به مقام عبودیت عارفانه الهی می داند. برترین درجه سعادت در نگاه او، دیدار حق در آخرت است که موجب رستگاری اخروی و ابدی می شود. از نظر ایشان برترین درجه سعات فقط در آخرت محقق می گردد.
Fakhr Razi has spelled out some features and various divisions for happiness. Occasionally, he uses this word rather than the words such as pleasure and perfection. He believes that concepts such as happiness, perfection, pleasure, etc. may not be defined palpably because they are basically improvisational, abstract and unessential. Since pleasure andperfection have an intense relationship with happiness, utilizing the above concepts could be useful. As it is known by him, happiness has levels and degrees and it has also been treated with skepticism. It has some divisions including: spiritual, physical, and external ones. He sees the mundane happiness in the perfection of theoretical and practicalpowers of the human soul while achieving supreme mystical state of Divine obedience and the greatest degree of happiness, from his viewpoint, is visiting God in hereafter life which leads to the hereafter and eternal salvation. For him, the greatest degree of happiness will be achieved in hereafter life.
خلاصه ماشینی:
(رازی، 1401: 17 / 188) کمال قوه عملی نفس، حاصل شدن ملکهای برای نفس ناطقه است که به سبب آن انسان بر انجام تمام اعمال پسندیده، توانا میشود و از لذات بدنی متنفر گشته، به لذات روحانی واقعی راغب میگردد.
(همان) رازی سعادت برین (قصوا) را رؤیت حقتعالی میداند که فقط در آخرت محقق میگردد و میگوید برترین سعادت دنیوی، تکمیل قوه نظری نفس میباشد و کمال آن نیز رسیدن به مقام معرفت الهی است.
وی میگوید: هرگاه انسان در دنیاطلبی و دنیادوستی غرق گردد، در آخرتطلبی سسترأی و ضعیفالاراده میشود و چنین کسی درپی لذات زودگذر قریبالوصول و رویگردان از سعادات روحانی لایزول میشود، پیوسته حب دنیا و نفرت از آخرت در دل او افزایش مییابد و این امر، ماهیت خواستههای قلبی او را دگرگون میسازد؛ تا جایی که گویی ساختار وجودی (خلقت) او را تغییر میکند و فراموش مینماید که در دنیا مسافری بیش نیست و بازگشت خود به سرای جاوید و جانب حق را از یاد میبرد و با دنیا مأنوس میگردد.
(همو، 1401: 9 / 160) آنچه بیان گردید، گزیدهای بود از راههای رسیدن به سعادت از دیدگاه ایشان و علاوه بر آنچه گفته شد، اسباب و راههای دیگری نیز جهت رسیدن به کمال و سعادت بهویژه در تفسیر کبیر و المطالب العالیة و شرح اشارات ذکرشده که پرداختن به آنها خارج از حوصله این مقاله میباشد.