چکیده:
امامت دینی و سیاسی در همه ادیان و مذاهب مطرح بوده و در اسلام نیز مسئله امامت همواره مورد نظر بوده است و مسلمانان پس از رحلت رسول خدا| به دو گروه تقسیم شدند: عدهای هوادار نظریه نص و امامت الهی و عدهای هوادار نظام خلافت گردیدند. در این میان دوستداران اهلبیت^ از تئوری امامت الهی، طرفداری کردند و امامان دوازده گانه (امام علی× و فرزندانش از فاطمه زهرا÷) را جانشینان به نص و وارثان واقعی رسول الله| میدانستند. هر کدام از امامان در تبیین نظریه امامت الهی نظراتی ارائه کردند که در این مقاله به سیر تحول نقش آنان در تبیین نظریه امامت الهی خواهیم پرداخت. فرضیه آن است که امامان شیعه با درک شرایط سیاسی و اجتماعی دوران خود در تبیین و احیا نظریه امامت الهی تلاش وسیعی را به عمل میآوردند. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی ـ تحلیلی و از منابع دست اول استفاده شده است.
خلاصه ماشینی:
"از مقایسه آیات سوم و ششم سوره مائده روشن میشود که خداوند به پیامبران پیشین نعمت داده است؛ ولی خطاب به رسول الله| میفرماید: «نعمت خود را بر شما تمام کردم» و چنانکه میدانیم اتمام و اکمال مصداقی نعمت بر آن حضرت در غدیرخم با معرفی امام علی× به امامت صورت گرفت.
» همانگونه که از نامهها و سخنرانیهای امام حسین× روشن میگردد: آن حضرت حاکمیت سیاسی و دینی رژیم اموی را نامشروع دانستم و به ظلم و ستم و غارت بیتالمال از سوی آنان و فساد سیاسی و اجتماعی حاکم و تعطیلی حدود الهی اشاره میکنند و به تبیین جایگاه موقعیت اصیل و شایسته خود میپردازند و مشروعیت خود را برای اداره جامعه اسلامی و قدرت سیاسی روشن کرده و امامت الهی اهلبیت را احیا میکنند.
بدینسان ماهیت نهضت امام حسین× مقاومت پایدار برای تبیین امامت الهی و تنصیصی اهلبیت واحیای دین خدا با اندیشه پاک و اصیل اسلامی میباشد تا مشروعیت خود را برای جامعه اسلامی روشن نماید و مسلمانان را برای مقبولیت خود برای تصدی قدرت سیاسی آماده سازد در این صورت اگر پیروزی به دست آمد مرحله جدیدی از مسئولیت الهی شروع میشود و اگر شهادت نصیب شد سعادت و نیک فرجامی تضمین شده است."