چکیده:
چکیده تبیین و تفسیر پدیدههای طبیعی فرایند پیچیدهای است، زیرا عوامل متعددی چون تجربه، منطق و باورهای گوناگون روششناختی، هستیشناختی و حتی دین در آن نقش دارند. طبیعتگرایی علمی با دو خوانش متافیزیکی و روششناختی میکوشد این تفسیر را با زدودن نقش پارهای از عوامل مذکور، ساده سازد و مدعی است طبیعتگرایی روششناختی از مؤلفههای لازم علم است و توصیه میکند که ما در تبیین پدیدههای طبیعی باید چنان رفتار کنیم که گویی واقعیتی جز ماده نیست و فرض میگیرد که علل غیرمادی، اعم از مخلوق (ذهن، روح) یا نامخلوق (خدا)، در فهم ما از جهان مادی تأثیری ندارند. جستار کنونی به بررسی این مدعا میپردازد.
خلاصه ماشینی:
٣. طبیعت گرایی روش شناختی از دیدگاه خداباوران آیا خداباوران می توانند یک طبیعت گرای روش شناختی باشند بـی آنکـه بـه هسـتی شناسـی طبیعت گرایانه تن دردهند؟ به بیان دیگر، آیا آنها می توانند یک طبیعت گـرای روش شـناختی باشند و در پژوهش های علمی فقط به روش تجربی و تبیین های طبیعت گرایانه دست بزنند؛ هم زمان از لحاظ نظری و اعتقادی به خداوند و موجـودات فراطبیعـی بـاور داشـته باشـند، بی آنکه تعارضی احساس کنند؟ بسیاری از پژوهندگان و فیلسوفان علم به این پرسش پاسخی مثبت می دهند و بـر ایـن حقیقت آشکار و انکارناکردنی تأکید مـی کننـد کـه دانشـمندان و فیلسـوفان علـم خـداباور پرشماری از دیرباز تا کنون با روش های علوم تجربی به کسب معرفت علمی دربارة جهـان پرداخته و آن را هرگز با باورهای فراطبیعت گرایانة خویش ناسازگار نیافته اند.
ممکن است کسی بر جانسون خرده بگیرد که دیدگاه لوانتین بیانگر دیدگاه همة پیشگامان و بزرگانی نیست که در پژوهش های علمی صرفا بر تبیین های طبیعی تکیه کرده انـد، زیـرا بسیاری از آنها به طور پیشـینی بـه مـاده گرایـی پایبنـد نبـوده انـد، بلکـه دینـدار بـوده انـد (٢٨٠ and ٢٦٩ :٢٠٠٣ ,Numbers)؛ به عنوان نمونه ، خود داروین می دانست که اثبات برتـری نظریه اش بر نظریة آفرینش به ویژه با تکیه بر دلایل تجربی دشوار اسـت (٢ :٢٠٠٣ ,Carrol)؛ نظریه اش حداکثر می توانست حقایقی چون وجود رد پای اندام ها را تبیـین کنـد کـه بـرای دیدگاه آفرینش گرایانه دردسری شده بود (٤٣٢-٤٢٨ :١٩٦٨ ,Darwin).