خلاصه ماشینی:
"آنها هدف خود از نوشتن کتاب را شناخت ویژگیهای انقلاب ایران بیان نمودند بر این به تحلیل آن وقایع نیز میپردازند و از این جهت ادعای نویسندگان درست است نویسندگان زمانی وارد ایران میشوند که کشور درگیر جنگهای داخلی بوده است،یعنی زمانی که در رشت کمیته انقلابی حاکم شده بود و حکومت مستبد آخرین نفسهای خود را میکشید.
حتی ادوارد براون که از ایران دوستان بود نتوانست در تحلیل خود به دور از جانبدارای باشد،چنان که در مورد دخالت و نفوذ انگلیس مینویسد:«این حقیقت دارد که بریتانیا نیز به میزانی محدودتر،در جنوب ایران دخالت با اکراه انجام داد که هم از نظر گستردگی هم از نظر مدت شدیدا محدود بود»2، ولی با این وجود نویسندگان کتاب نگاه تحقیرآمیزی به انقلاب ندارند،یعنی نوعی نگاه که بعضی از سیاحان آن زمان همچون مامونتف3نسبت به ایران و جامعه ایرانی داشتند.
اگرچه نویسندگان کتاب بر نقش انگلستان در پدید آمدن انقلاب مشروطه تأکید زیادی دارند،اما باید گفت اگرچه حمایت انگلیس در پیروزی انقلاب بیتأثیر نبوده است ولی پس از آن نه تنها انگلیس از انقلابیون حمایت نکرد بلکه به خاطر توافقش با روسها،در بسیاری از مسائل سکوت کرد و حتی با نیروی ضد انقلابی یعنی نیروهای مستبد و شاه به خاطر همکاری با روسها همکاری نمود.
از طرف دیگر با خاتمه یافتن رقابت آنها استقلال سیاسی ایران که تا دیروز در سایه رقابت این دو قدرت تأمین میشد نیز از بین رفت،چنانکه سرسیسیل اسپرینگ رایس نیز به این موضوع اشاره کرده و نگرانی دولت ایران از این قرارداد را طبیعی میداند:«از آن جایی که ایرانی قرنها است موقعیت خودشان را به وسیله ایجاد رقابت بین روس و انگلیس تأمین کردهاند تمامیت و یکپارچگی ایران تضعیف گردید و هر یک از دو قدرت در منطقه نفوذ خود پیشروی کردند."