خلاصه ماشینی:
"تا هستی ما به ما عیان خواهد بود آن هستی او ز ما نهان خواهد بود گر ذات نماید همه فانی گردیم مائیم چنین و او چنان خواهد بود شاه نعمتالله ولی سخن نظریه اجتماعی گوته در جایی میگوید: «چیست که شما را از ما چنین دور میدارد؟ هماره پلوتارک میخوانم، بارهای بار، و درس او کدام است؟ آنان همه انسان بودند، به همین آشکارگی» گوته در این بیان از گوهری جهانشمول سخن به میان میآورد که طبیعت یکسانی را برای انسانها رقم زده است.
تورم مباحث معرفتشناسانه در باب امکان شناخت عینی و راه وصول به این گونه شناخت حکایت از آن دارد که اساسا نقطهی عزیمت فرایند شناخت در چنین فضای گفتمانی مورد غفلت واقع شده است و خود این نقطهی عزیمت متعلق و موضوع تاملات عمیق فکری واقع نشده است.
شناخت عینی، راه وصول به سازوکار و نظم درونی طبیعت بهمنظور امکان دسترسی وتغییر در آن است؛ و این خود در شرایطی ظهور میکند که تلقی متفاوتی از هستی و انسان شکل گرفته باشد."