خلاصه ماشینی:
"به هر حال باز هم جای شکرش باقیست که این فقدان احساس در نسبت با این فیلم، شامل احساس عصبانیت و انزجار نیز میشود (احساسی که تقریبا به نتیجهی مشترک تماشای اکثر فیلمهای امروز سینمای ایران تبدیل شده است!) و در نتیجه میتوانید پیشبینی کنید که یادداشت پیش رو، موضعی نهچندان منفی نسبت به فیلم دارد.
داستان، آنهمه تخت و بیفراز و نشیب است که پس از پایان فیلم، تماشاگر در اولین عکسالعمل، از خود خواهد پرسید که جدایی شخصیتهای اصلی داستان در نمای اختتامیه، واقعا به دلیل همین جروبحثهای نمایش داده شده است؟ بدون مشخص کردن علت عصبانیت و ترس مرد از بچهدار شدن همسر خود و بدون روشن شدن نسبت واقعی گوهریان (حاتمیکیا) با شخصیت زن داستان، آنچه میبینیم جز انبوهی درگیری خانوادگی و سوءظنهای مرضی طرفین، چیز دیگری نیست.
تقابل سنت و مدرنیته و آشفتگیهای انسان شرقی پس از مواجهه با جهان مدرن، که به زعم بسیاری از منتقدین، پیام اصلی فیلم میباشد؛ به نظر من «زندگی خصوصی..."