خلاصه ماشینی:
"در این زمان یعنی در زمان نیستانگاری فعال، وضع و نظم اخلاق چنان دگرگون شده است که بدترین رذائل دیگر رذیلت نیست، فضیلت هم تا حد زدودن بعضی الفاظ و عبارات از زبان و رعایت بعضی رسوم و عادات و ترک بعضی دیگر در عمل هرروزی تنزل کرده است و مگر ندیدهایم یا نخوانده و نشنیدهایم که کسانی چندان به اخلاق پایبندند که ادای یک لفظ در یک کتاب را مایهی ویرانی اخلاق و ترک برداشتن بنیاد فضیلت میدانند، اما به رواج دزدی و تجاوز و افترا و دروغ و شیوع بیماری و فساد وقعی نمینهند و گاهی بعضی از آنها را فضیلت میشمرند، در سیاست هم بر رعایت رسوم تأکید دارند و مواظبند که مثلا در ادای شعارها و رعایت رسوم (در نظر دو گروه افراطی) تعلل و قصور نشود.
این بیتعلقی گناه مردم و تقصیر سیاست نیست، زیرا مردم جهان توسعهنیافته به کشور خود و دین و آیینشان تعلق خاطر و بستگی دارند و مگر در کشور ما جوانان و حتی پیران و کودکان برای دفاع از کشور خود از مال و جان و هستی خود نگذشتند و مگر مردم گاهی نمیخواهند به سبک و شیوهی نیاکان خود زندگی کنند؟ در اینکه این خواست وجود دارد تردید نمیتوان کرد، اما قواعد و رسوم غالب زندگی کنونی همهی مردم جهان، قواعد و رسوم تجدد است و بهآسانی نمیتوان نظم دیگری را جانشین آن کرد.
صاحبان این طرح و رأی آن باید فکر کنند که آیا میتوان آثار و شئون یک تاریخ را بر مبنای دیگر و بر مبانی تاریخهای گذشته قرار داد؟ ظاهر اینست که شئون و ظواهر را با توجه به مبانی باید فرا گرفت، یعنی اگر ظواهر از اصل و مبنای خود جدا شود، جان و نشاط ندارد، چنانکه جهان توسعهنیافته اشیای جهان متجدد را از جهان متجدد اخذ کرده است بیآنکه با نظم تجدد انس پیدا کرده باشد."