خلاصه ماشینی:
"مسئله اینجاست که وقتی هنری را که پدید آمده است و جزئی از تاریخ شده است، مورد توجه قرار میدهیم، آن را به یک امر فرهنگی تبدیل میکنیم و صورت ظاهری آن جای تمامیت اثر مینشیند.
روی دیگر این سخن این است که اثر هنری به نتایج، آثار و کارکردی که دارد، سنجیده میشود (چه آثار فردی و چه اجتماعی؛ و چه آثار مفید و چه مخرب؛ و چه بیاثری و تأکید بر عدم لحاظ غرض و منعفت)؛ و لذا این تلقی به وجود آمده است که هر چیزی را که قصد بیان آن شود، میتوان در قالب و زبان هنر بیان کرد.
آیا مشکل ما نداشتن هنرمند متعهد و یا آگاه به آن مضامین است؟ شاید این هم بهنوعی یکی از مشکلات زمانهی ما باشد اما مشکل اصلی اینجاست که تلقی ما این شده است که این ماییم که خالق اثر هنری هستیم؛ مایی که حقیقت را یافته و بر آن احاطه دارد."