چکیده:
روایت «افضل الاعمال انتظار الفرج» بیشتر در فضای فکری شیعه در بافت موضوع مهدی موعود _ علیه السلام _ مورد استناد قرار میگیرد. پرسشی که نوشتار حاضر به آن میپردازد، آن است که چرا با وجود ذکر پرشمار این روایت در آثار حدیثی اهل سنت و نیز باور قاطبه گروههای فکری آنها به موضوع مهدویت، این روایت به ادبیات مهدویت آنها راه نیافته است. در این نوشتار کوشیدهایم تا سه عامل را در برساختن گفتمان تفسیری این روایت در میان اهل سنت شناسایی کنیم: الف. زمینه صدور، ب. روایات تضمین کننده ترکیب اصلی روایت مورد بحث، ج. کاربردهایی که آنها در متون حدیثی سنی یافتهاند. سپس نشان دادهایم که همین عوامل، فهم (خوانش) از این روایت را به گونهای شکل دادهاند که متفاوت از فهم آن در شیعه گردیده است. به این ترتیب، پیوندی میان این روایت و گفتمان مهدویت در اهل سنت ایجاد نگردیده است.
خلاصه ماشینی:
2 با این حال، آنچه در نگاه نخست به منابع اهل سنت به دست میآید، آن است که محدثان سنی مذهب این روایت را در بحث از مسأله مهدویت به کار نمیگیرند؛ با وجود آن که قاطبه آنها به ظهور مهدی موعود _ علیه السلام _ در آخرالزمان باور دارند.
3 پرسشی که در این مقاله به دنبال پیشنهاد پاسخی برای آن هستیم، آن است که با وجود آن که باور به مهدی موعود _ علیه السلام _ در میان اهل سنت وجود دارد، چرا این روایت _ که در برخی مجموعههای روایی مهم شیعی در باره ظهور قائم _ علیه السلام _ کاربرد یافته _ در میان عالمان اهل سنت، با وجود ذکر آن در آثار رواییشان، در بافت مسأله مهدویت کاربردی نیافته است.
3 در جمعبندی این بحث باید گفت که به گمان قوی در میان شیعیان، زمینههای صدور روایت «أفضل الأعمال انتظار الفرج» و نیز روایات پیرامونی آن به مثابه یک عامل موجب میگردیده که خوانشگر شیعی این روایت، به سمت خوانش قائم_محور گرایش لفظ روایت چنین است: «ا و لیس تعلم ان انتظار الفرج من الفرج؟ ان الله یقول: انتظروا انی معکم من المنتظرین».
به این ترتیب، به نظر میرسد که برای خوانشگر اهل سنت مجالی باقی نمیماند که حتی با وجود باور به مسأله مهدویت، ترکیب «انتظار فرج» را در روایت مورد بحث، انتظار ظهور مهدی موعود _ علیه السلام _ بخواند.