چکیده:
خلیفه عمر به سال 23 ه(644 م)کشته شد و عثمان جانشین وی گردید. دلیل اصلی این
رویداد ناخشنودی برخی بزرگان عرب از برنامههای اقتصادی خلیفه دوم بوده است.مطالعات
انجام شده در این باره، به ویژه به زبان پارسی بسیار اندک است.برای روشن شدن این
رویداد، سیاستهای اقتصادی- اجتماعی عمر، به ویژه در مورد زمین، وصیتنامه وی،
بهبود جایگاه اقتصادی اشراف پس از قتل خلیفه و حدس و گمانها درباره این قتل باید
بررسی گردد.
خلاصه ماشینی:
"(ابن رجب الحنبلی، 68-75)هنگامی نیز که برخی با نمونه ساختن تقسیم زمینهای خیبر از سوی پیامبر اسلام(ص)، عمر را برای تقسیم زمینهای سواد زیر فشار نهادند، وی بر تصمیم خود ابرام نمود و از اختلاف میان طبیعت زمین در حجاز و بین النهرین و ناهمانند بودن نظام کشاورزی آن دو سرزمین یاد کرد.
(مسعودی، 1894، 290؛ذهبی، 1367، 74/2؛ابن عبدربه، 1953، 275/4؛ابن سعد، 1957، 61 و 331/3؛ابن ابی الحدید، 1959، 185، 163/1)ریاست شورا از آن عبد الرحمان بن عوف بود(همان، 191؛بلاذری، 1959، 19/5؛ طبری، 2-1881، 2780/1؛ابن عبدریه، 1953، 276/4)و عبد الله بن عمر نیز نقش مشاور آن را داشت و از حق نامزدی و رأی برخوردار نبود.
(ابن سعد، 1957، 341/3؛ بلاذری، 1959، 18/5؛یعقوبی، 160/1؛طبری، 2-1881، 2779/1)برای آن که بدانیم چرا داده شدن وصیتنامه به ابو طلحه، اجرای مفاد آن را تضمین مینمود، باید چند سالی به گذشته باز گردیم: هنگامی که پس از رحمت پیامبر اسلام(ص)، خزرجیان در سقیفه داعیه رهبری نمودند، (ابن عبد البر، بیتا، 594/2)با ائتلاف نیرومندی از سوی مهاجرین و رقیبان دیرین خود، اوس روبهرو گشتند.
(ابن سعد، 1957، 344/3 و پس از آن؛ بلاذری، 1959، 1959، 18 و 16/5؛طبری، 2-1881، 2778/1؛ابن عبدربه، 1953، 275/4)ولی اگر شش نفر یاد شده درباره خلافت یکی از میان خود به توافق میرسیدند، از چنین تشتتی پیشگیری میشد.
در این باره، افزون بر موارد شناخته شدهای چون گفتگوهای پنهانی هرمزان، ابولؤلؤ و جفینه، خنجر ابو لؤلؤ که از آن مغیره بود و در دست مظنونین یاد شده دست به دست میگشت، (ابن الاثیر، 1334، 6-75/4؛ابن قتیبه الدینوری، 24)دلایل سیاسی در خوری نیز یافت میشود:بهتر است این بررسی با به کیفر نرسیدن پسر عمر آغاز شود."