چکیده:
پدیدۀ رؤیا حقیقتی است که انسان در حیات خویش دایم آن را تجربه میکند. خواب دیدن، رویارویی مداوم انسان با مناظری است گاه فرح بخش و گاه جانسوز. بدین سان، در فرهنگهای مختلف از دیرباز بحثهای مختلفی در تحلیل ماهیت آن پی گرفته شده است؛ همچنان که از دیرباز، برخی تطابق رؤیا با واقع را موضوعی شایان تأمل شناخته، و برخی دیگر نیز، واقعنمایی رؤیا را انکار نمودهاند. بحث در بارۀ رؤیا در فرهنگ اسلامی هم سابقهای کهن دارد. قرآن کریم بهروشنی در بارۀ اقسام این پدیده بحث نموده، و میان رؤیاهای صادقه و خوابهای پریشان تمایز نهاده است. به همین ترتیب، ضمن یادکرد برخی کارکردهای رؤیا و حکمت الاهی از خلق آن، از رؤیا به مثابۀ نشانۀ خدا، و از رؤیای انبیای الاهی همچون گونهای از وحی و دریافت پیام از خداوند یاد نموده است. پابهپای این اشارات و تصریحات قرآنی، عالمان مسلمان هم از دیرباز به تحلیل این پدیده توجه نشان داده، و در بارۀ آن از جهات و زوایای مختلف بحثهایی مطرح کردهاند. بناست که در این مطالعه، نگرشهای رایج به رؤیا در فرهنگ اسلامی و جایگاه آن در متون بنیادین این فرهنگ، بازکاوی شود.
The history of education in early Islamic culture has been of ambiguity to some extant. Especially، the stages of elementary education are a more complex and unknown. Very little of the historical accounts have been remained about educational text books، curricula، teaching methods and strategies، and the social status and class of teachers of that stages at the epoch. Teachers of such low stages of education، known as Muktibs usually were ordinary people، not prominent scholars or politicians to be of importance from the viewpoints of pre-modern historiographers. So، later hostoriographers have not ever been focused on data collection about their lives and affairs. How ever، some of these Muktibs may have had a role in narrating Islamic traditions (Hadiths). It is probable to recover data about them from Islamic biographical literature – known as rijal books – which includes accounts on Hadith narrators. This study aims at examining textual criticism on rijal accounts in ordre to cast a light on the history of Islamic education and its staff at the earliest period.
خلاصه ماشینی:
"بر پایۀ سیاق این آیات و قرائن متنی، مفسران از آیه دریافتهاند که مراد از «بشریٰ»، همان رؤیای صادقی است که خدا در آن خواب کوتاه بر قلب مؤمنان تابانده، و بدین سان به آنها آرامش داده است (برای تفصیل بحث، رک : کینبرگ، 550).
به همین ترتیب، تعبیر «اضغاث احلام» برای اشاره به رؤیاهای پریشان و فاقد تعبیر در قرآن کریم دو بار یاد شده است؛ یکی آن گاه که تهمت مشرکان به پیامبر اکرم (ص) را یادآور میشود و از آن میگوید که ایشان را به پریشانگویی و دروغ بستن به خدا متهم کردهاند (انبیاء/ 5)، و دیگر آنجا که بحث از خواب پیچیدۀ عزیز مصر و درماندگی خوابگزاران از درک آن به میان میآید (یوسف/ 44).
بر پایۀ آیۀ 43 سورۀ انفال، خداوند پیش از وقوع این جنگ در عالم رؤیا سپاهیان دشمن را به پیامبر (ص) اندک نشان داد؛ باشد که مؤمنان را از خواب خود آگاه کند و آنها با اعتمادی که به درستی خواب پیامبر (ص) دارند، برای جنگ جرأت بیشتری پیدا کنند (رک : قمی، 1/ 278ـ279؛ طبری، 10/ 17).
نه تنها مسلمانان صدر اسلام رؤیای پیامبر خود را امری مطابق با واقع و حقیقت میدانستهاند و با اعتماد بدان روحیه میگرفتهاند، که در گذشتههای بس دورتر نیز، رؤیای کودکی همچون یوسف (ع) از نگاه برادرانش ـ که لزوما باور به نبوت وی نداشتهاند و به وی حسادت نیز مینمودهاند، چنان میتوانسته است بیانگر واقع باشد که برای آنها خطری محسوب شود."