چکیده:
فرااخلاق علمی است که به مبادی تصوری و تصدیقی علم اخلاق میپردازد و معناشناسی مفاهیم اخلاقی، از مباحث این دانش بهشمار میرود. مهمترین بخش در تحلیل مفاهیم اخلاقی، مفاهیمی هستند که محمول جملههای اخلاقی قرار میگیرند و شامل مفاهیم ارزشی مانند «خوب» و «بد» و مفاهیم الزامی مانند «باید»، «نباید» و «وظیفه» هستند. این تحقیق با تفکیک حیث معناشناختی از هستیشناختی مفهوم «الزام اخلاقی»، تفسیری نو از دیدگاه علامه درباره معناشناسی «الزام اخلاقی» ارائه کرده و درصدد است تا اثبات کند علامه معنای «الزام اخلاقی» را «ضرورت بالغیر» میداند؛ زیرا ایشان نظریه اعتباریات را براساس «مجاز سکاکی» پایهریزی میکند که معنای لفظ در اینگونه مجازها با معنای حقیقی تمایزی ندارد؛ بلکه مصداق مجازی غیر از مصداق حقیقی خواهد بود؛ بنابراین معنای «باید» در استعمال حقیقی و اعتباری تفاوتی نخواهد داشت و با توجه به اینکه معنای «باید حقیقی» از منظر ایشان «ضرورت بالغیر» است، معنای «باید اعتباری» نیز «ضرورت بالغیر» خواهد بود.
The most important part in analyzing moral concepts includes those used as predicate in moral sentences covering moral concepts of valuation and obligation. Moral concepts in the field of values include those like “good” and “bad” while obligatory concepts include “ought to” and “ought no” and “duty”. Many papers have been written about “moral obligation”; however, dissociating the area of semantics from ontology of the concept of “moral obligation”, this paper has proposed a new interpretation of Allame Tabatabaie’s viewpoint about semantics of “moral obligation”. This study intends to prove that for Allame Tabatabaie, the meaning of “moral obligation” is known as “necessity by the other” because he founds i’tibaryat theory based on “Sakkaki`s view” and there is no distinction between literal meanings of these kinds of metaphors from their real meanings, but figurative meanings are different from real meanings. Therefore, the meaning of “ought to” would not be different in real and credit usages and according to the fact that from his viewpoint the meaning of “real ought to” is “necessity by the other”; thus, the meaning of “credit ought to” will be “necessity by the other”, too
خلاصه ماشینی:
این تحقیق با تفکیک حیث معناشناختی از هستیشناختی مفهوم «الزام اخلاقی»، تفسیری نو از دیدگاه علامه درباره معناشناسی «الزام اخلاقی» ارائه کرده و درصدد است تا اثبات کند علامه معنای «الزام اخلاقی» را «ضرورت بالغیر» میداند؛ زیرا ایشان نظریه اعتباریات را براساس «مجاز سکاکی» پایهریزی میکند که معنای لفظ در اینگونه مجازها با معنای حقیقی تمایزی ندارد؛ بلکه مصداق مجازی غیر از مصداق حقیقی خواهد بود؛ بنابراین معنای «باید» در استعمال حقیقی و اعتباری تفاوتی نخواهد داشت و با توجه به اینکه معنای «باید حقیقی» از منظر ایشان «ضرورت بالغیر» است، معنای «باید اعتباری» نیز «ضرورت بالغیر» خواهد بود.
تحلیل معناشناسانه علامه از «الزام اخلاقی» اگرچه تحلیل و تعریف مفاهیم و جملههای اخلاقی از وظایف معناشناسی در بخش فرااخلاق است، به نظر میرسد با توجه به مطالب ذیل میتوان نتیجه گرفت که وظیفه اولی معناشناسی در فرااخلاق، تحلیل مفاهیم تصوری محمولهای اخلاقی است؛ اول آنکه، مفهوم جملههای اخلاقی حداقل به مفاهیم تصوری موضوع و محمول نیاز دارد و برای تبیین مفهوم جمله اخلاقی، باید آن مفاهیم تصوری را روشن کرد.
مفاد چنین عباراتی [یعنی جملات حاوی باید اخلاقی] بیان رغبت و مطلوبیت کاری برای فرد یا جامعه است و اگر به صورت جمله خبری هم بیان شود، حکایت از چیزی جز همین مطلوبیت ندارد؛ ولی نظر صحیح این است که چنین عباراتی مستقیما دلالت بر مطلوبیت ندارد؛ بلکه ارزش و مطلوبیت کار با دلالت التزامی فهمیده میشود و مفاد اصلی آنها همان بیان رابطه علیت است؛ علیتی که بین کار و هدف اخلاق یا حقوق وجود دارد.