چکیده:
جلالآلاحمد از مهم ترین و تاثیرگذارترین روشنفکران معاصر است. در این پژوهش با استفاده از الگوی نظری اسپریگنز، فرآیند شکلگیری اندیشهسیاسی او تبیین خواهد شد. فهم فرآیند شکلگیری اندیشه سیاسی آلاحمد مستلزم راهیابی به اندیشه او است. هرمنوتیک روشی مولف محور اسکینر یکی از معتبرترین رهیافتها در فهم متون و آراء سیاسی بشمار میرود. طبق این روش در نظر گرفتن آثار " غربزدگی" و "در خدمت و خیانت روشنفکران" به عنوان یک کنش گفتاری قصد شده، در ارتباط با فضای گفتاری دوران نوشته شدنش، نشان میدهد که این آثار پاسخی به مسئله " بحران هویت" در دهه چهل در ایران بوده است. از اینرو اگر اندیشه سیاسی را به عنوان آراء و عقاید درباره سامان وجه سیاسی حیات انسانی تعریف کنیم، میتوان اندیشه سیاسی جلالآلاحمد در سالهای دهه 40 را "بازگشت به خویشتن" نامید.
Jalal- Al- Ahmad is one of the most important and influential modern Iranian intellectuals. By suggesting the political thought "return to self", he made nativism into the inseparable part of political discourse in Iran.
In this vein by using Spragens’s theoretical model, we will explain the formation of his political thought. Hermeneutics and especially Skinner's Hermeneutics, are among the most important approaches in understanding the political texts and political thought. According to this method, Considering the works " Gharbzadegi" and " Dar khedmat va khianate Roshanfekran" as a linguistic action in relation to the discourse context of his time, shows that "Return to Self" is a response to the problem of "identity crisis" of the 60s in Iran. According to the Spragens's model, the main problem which has been observed by Al-Ahmad and he has tried to solve it, is analyzed in this paper.
خلاصه ماشینی:
"طبق این روش در نظر گرفتن آثار"غربزدگی"و"در خدمت و خیانت روشنفکران"به عنوان یک کنش گفتاری قصد شده،در ارتباط با فضای گفتاری دوران نوشته شدنش،نشان میدهد که این آثار به عنوان آراء و عقاید درباره سامان وجه سیاسی حیات انسانی تعریف کنیم،میتوان اندیشه سیاسی جلال آل احمد در سالهای دهه 40 را"بازگشت به خویشتن"نامید.
توانایی گرفتن چیزهایی از غرب مانند تکنیک و علم و رد کردن بعضی چیزهای دیگر مانند شیوه زندگی غرب وجود داشته باشد؛ارتباط برقرار کردن با غرب،دست یافتن به تکنیک و علم غربی،و مدرن شدن بدون دچار شدن به سرگشتگی روحی و اجتماعی؛دست یافتن به ماشین و تکنیک بدون دچار شدن به بحرانهای هویتی و اجتماعی ماشینیسم؛وجود داشتن سامان اجتماعی و روحی و ملاک و ارزش در جامعه و وجود نداشتن آشفتگی و آنومی در ساخت اجتماعی و نوع شیوه معیشت و زندگی مردم در سرگردانی میان ملاکهای قدیم و جدید؛داشتن هویت منسجم و هنجار در زندگی خصوصی و اجتماعی؛وابسته نبودن حکومت و دولت؛حفظ کردن شخصیت تاریخی و فرهنگی در قبال ورود جبری ماشین و نگسستن از سنت تاریخی و فرهنگی گذشته؛ پایان دادن به تمایل تاریخی به غرب؛آشنا شدن و پی بردن به رمز ساختن ماشین و مقدمات آن در بستر فرهنگ،تاریخ و سنت داخلی نه براساس واردات؛رسیدن به پیشرفت و ترقی بر اساس سیر تاریخی و فرهنگی خودمان و درون همین زمینه؛احساس حقارت نکردن در برابر غرب و از دست ندادن هویت فرهنگی؛تقلید نکردن از ظواهر غرب و آشنایی با سیر تاریخی تمدن غرب و دریافتن اساس فلسفه تمدن غرب از مهمترین مقولاتی است که آل احمد در این اثر در ارتباط با اوضاع خوب به آن توجه دارد(آل احمد،1346)."