چکیده:
سهراب سپهری، شاعر و نقاش مسلمان و طبیعتگرا، در گذر از کشورهای شرق دور، با عقاید و باورهای آنان آشنا و این آشنایی موجب شد که شعر او رنگی از عرفان و اخلاق آیینهای شرقی به خود بگیرد. «هندوییسم»، «بودیسم»، «تائوییسم» و «ذنیسم»، اصلیترین ادیان و آیینهای کشورهای شرق دور (چین، هند، و ژاپن) هستند که سهراب تحتتأثیر آموزههای آنها بهویژه در حوزۀ اخلاق قرار گرفت؛ اخلاقی که هر سه حوزۀ فرد، اجتماع، و زیستکره را دربر میگیرد. در این مقاله، پس از معرفی دیدگاههای ارزشی دربارۀ اخلاق زیستمحیطی، مباحث مربوط به اخلاق زمین در شعر سهراب و مطابقت آن با آیینهای شرقی بررسی شده است. این بررسی نشان میدهد که کانون ارزشی زیستمحور در دیدگاه سپهری و آیینهای شرق مشترک است.
خلاصه ماشینی:
"(آذرنگ ، ١٣٦٤: ١٩) سهراب در بعضی از اشعارش ، از تهاجم عناصر طبیعت علیه نمودهای زندگی ماشینی و تمدن سخن می گوید؛ برای مثال ، در قسمتی از منظومة «صدای پای آب » چنین می گوید: حملة لشکر پروانه به برنامة «دفع آفات »/ حملة دستة سنجاقک به صف کارگر «لوله کشی » حملة هنگ سیاه قلم نی به حروف سربی (سپهری ، ١٣٧٦: ٢٨٣) عصر پیشرفت با همة جاذبه های خود، گاه برای شـاعر طبیعـت دوسـت و دل نـازک مـا هراس انگیز و غیرقابل تحمل است : در این کوچه هایی که تاریک هستند/ من از حاصل ضرب تردید و کبریت می ترسم من از سطح سیمانی قرن می ترسم و کورسوی امیدی در دل دارد: بیا تا نترسم من از شهرهایی که خاک سیاشان چراگاه جرثقیل است مرا باز کن مثل یک در به روی هبوط گلابی در این عصر معراج پولاد مرا خواب کن زیر یک شاخه دور از شب اصطکاک فلزات (همان ، ص ٣٩٦) آری ، همان طور که سهراب گفته ، در این زمانة وارونه ، قدعلم کردن ساختمان های فلزی ، جای درختان بلند و راست قامت را گرفته است ؛ در این عصر، بوی نابودی همه جـا را فـرا گرفته است : حکایت کن از بمب هایی که من خواب بودم و افتاد/ حکایت کن از گونـه هـایی کـه مـن خواب بودم و تر شد بگو چند مرغابی از روی دریا پریدند در آن گیروداری که چرخ زره پوش از روی رؤیای کودک گذر داشت قناری نخ زرد آواز خود را به پای چه احساس آسایشی بست / بگو در بنـادر چـه اجنـاس معصومی از راه وارد شد چه علمی به موسیقی مثبت بوی باروت پی برد (همان ، ص ٣٩٧) شاعر از دستاوردهای ناخواستة علم سخن می گوید: از نـابودی طبیعـت ، از پـاره شـدن رؤیای کودکانه ، خاموش شدن طنین زیبای آواز قناری ..."