چکیده:
برخی فیلسوفان اسلامی ازجمله فارابی و ملاصدرا با اعتقاد به وحی قدسی و الهی، به تبیین فلسفی وحی پرداختهاند. در تبیین فلسفی وحی، حقایق وحیانی به دو دسته حقایق کلی و حقایق جزئی قابل تقسیم است. حقایق کلی وحی توسط قوه ناطقه نبی و حقایق جزئی توسط قوه خیال وی دریافت میشود. هر دو فیلسوف در تبیین وحی بر نقش مهم قوه خیال در دریافت حقایق وحیانی تأکید کردهاند. همچنین از نظر آنها قوه خیال قادر است حقایق کلی وحی را نیز از طریق تبدیل به صور حسی و خیالی ادراک کند. همچنین هردو منشأ حقایق کلی وحی را عقل فعال میدانند، اما در مورد منشأ حقایق جزئی وحی با هم اختلاف دارند. از نظر فارابی، منشأ حقایق جزئی وحی همانند حقایق کلی وحی، عقل فعال است؛ اما از نظر ملاصدرا منشأ حقایق جزئی وحی عالم خیال است. بنابراین با نظر به اهمیت قوه خیال در پدیده وحی، نگارنده در پی مقایسه دیدگاه دو فیلسوف مسلمان در این خصوص میباشد.
Some of the Islamic philosophers such as Farabi and Mulla Sadra supporting the belief in sacred and divine revelation began to give a philosophical explanation in the field. In philosophical explanation of revelation، revealed facts can be divided into two: general and particular، perceived respectively by the Prophet`s intellect and imagination. Both the philosophers when explaining Divine revelation have emphasized on the important role of the imaginary faculty for receiving particular revealed facts. Again، as they believed، the faculty of imagination can understand general facts of revelation by turning the facts to objective and imaginary senses. For the philosophers both، the source of general facts has been known to be active intellect But there may be found a case of difference when studying the philosopher`s views on the source of particular facts. As is understood by Farabi، the source of particular facts is the same as that of general facts. But for Mulla Sadra، the source of particular facts has been known as “imaginary universe.” Therefore، with regard to the importance of imaginary faculty in the phenomenon of revelation the author has attended to the compare the views of the philosophers in this field.
خلاصه ماشینی:
"در تبیینی که در کتاب سیاسة المدینه ارائه میدهد، وحی را حاصل اتصال عقل (قوه ناطقه) نبی به عقل فعال و دریافت معقولات از آن میداند و معتقد است که این اتصال از طریق طی مراتب عقلانی و رسیدن به مرحله عقل مستفاد صورت میگیرد؛ یعنی مرتبهای که بین او و عقل فعال واسطهای نباشد و معارف بهطور مستقیم از عقل فعال افاضه شود (فارابی، بیتا، ص268).
بنابراین در تبیین دیگری که در کتاب آراء اهل مدینه فاضله ارائه میدهد، نقش مهمی برای قوه خیال قائل میشود و سعی میکند هم به نقش ابزاری آن در محاکاتگری و تصویرگری از معقولات و حقایق کلی وحی و هم به نقش اساسی آن در دریافت عینی و بدون واسطه حقایق جزئی وحی بپردازد.
ملاصدرا همانند شیخ اشراق در تبیین جزئیات وحی از عالم مثال (خیال) بهره میگیرد و معتقد است نبی از طریق قوه متخیله قوی خود قادر است از طریق اتصال به عالم خیال، صور خیالی و صور جزئی وحیانی را مشاهده کند: «و اما خصلت دوم (نبی) این است که قوه متخیله وی آنچنان قوی باشد، تا بدان حد که در عالم بیداری عالم غیب را به چشم باطن خویش مشاهده کند و صور مثالیه غایب از انظار مردم در برابر او متمثل گردد و اصوات و کلمات و جملات محسوسه را از ناحیه عالم ملکوت اوسط (عالم خیال) در مقام و مرتبه "هور قلیا" 1 (سهروردی، 1385، ج2، ص588) و یا غیر از این مرتبه به گوش خویش بشنود.
اما با توجه به آنچه از تبیین ملاصدرا در این مورد فهمیده شد، میتوان گفت از نظر وی قوه خیال هنگام تبدیل این معقولات و صور کلی به صور خیالی، حقایق خیالی و مثالی، آنها را در عالم خیال منفصل مشاهده میکند؛ سپس با الگوبرداری از این حقایق خیالی، آنها را در عالم نفس خود (خیال متصل) ایجاد میکند."