چکیده:
حیات طیبه، حیات حقیقی انسانی است که حیات دنیوی با همه گستردهگیاش بستر آن، و حیات اخروی با جاودانگی و اهمیتش تبلور این حیات حقیقی است. این حیات اصیل و حقیقی، واقعیتی ورای حیات ظاهری است که در همین دنیا حاصل میشود. حیات طیبه برخاسته از مرتبه بالای روح انسانی است. انسان مؤمن در سیر متعالی و تعالی معنوی خویش که تولدی بعد از تولد مییابد، به افاضه الهی از دل ایمانش مؤید به روحی میشود که حیات طیبه ثمره آن است. اگر حیات طیبه حیاتی جدید و برتر از حیات معمولی و منشأ آثاری بس ارزشمند برای انسان مؤمن است، در حقیقت مؤمن حائز مرتبه جدیدی از روح شده که از پرتو آن روح، این حیات و آثارش پدیدار شده است. البته این مرتبه فائقه روح که استعداد ویژهای بوده و اکنون فعلیت یافته است، ظهور و شکوفاییاش را از ایمان و عمل صالح میگیرد.
The pure life (hayat al-tayyibah) is the real life of man which the worldly life with all its vast scope and the otherworldly life with its eternity and importance are the manifestations of this real life; this original and real life is a reality beyond the outward life and can be achieved in this world. The pure life is originated from high levels of human spirit; the faithful man in his sublime journey and spiritual transcendence who is born after his first birth، from the heart of his faith and by God's blessing achieves a spirit which the pure life is the result and fruit of this spirit. If the pure life is new and superior to the ordinary life and is the origin of valuable effects for the faithful man، in reality the faithful man has reached a newer level of spirit in which this life and its effects have emerged. This high level of spirit which has been a special talent and now is actualized، in turn gets its emergence and actualization from faith and righteous deeds.
خلاصه ماشینی:
"در مقابل، قرآن کریم کافر را بهجهت عدم تعقل و خردورزی، مرده فاقد حیات میداند: «أو من کان میتا فأحییناه و جعلنا له نورا یمشی به فی الناس کمن مثله فی الظلمات لیس بخارج منها کذلک زین للکافرین ما کانوا یعملون؛ آیا کسی که مرده [دل] بود و زندهاش گردانیدیم و برای او نوری پدید آوردیم تا در پرتو آن در میان مردم راه برود، چون کسی است که گرفتار تاریکیهاست و از آن بیرونآمدنی نیست؟ اینگونه برای کافران آنچه انجام میدادند، زینت داده شده است» (انعام، 122).
مفسر فرزانه معاصر آیتالله جوادی آملی در توضیح آیاتی دیگر که در سیاق این آیه است، نوشتهاند: «قرآن از موحد به زنده [صاحب حیات معنوی و طیب] یاد میکند و کافر را برابر او قرار میدهد؛ یعنی انسان یا زنده است یا کافر: "لینذر من کان حیا و یحق القول علی الکافرین" (یس، 70)، و این تقابل نشان زنده بودن موحد و مرده بودن کافر است؛ چنانکه در آیهای دیگر میفرماید: "و ما أنت بمسمع من فی القبور" (فاطر، 22) و تو نمیتوانی سخن خود را به گوش آنان که در گور خفتهاند، برسانی!"