چکیده:
در عصر جهانی شدن و رقابت جهانی، بخشی از موفقیت دولت ها به داشتن فضاهای جمعی موفق گره خورده است. اثبات این موضوع و اهمیت پدیده جهانی شدن سبب شده تا بحث درباره این فضاها علاوه بر برنامه ریزی و طراحی شهری در حوزه هایی چون سیاست، جامعه شناسی و اقتصاد نیز مطرح شود. در عصری که جهانی شدن به شدت تمام عرصه های زندگی انسان ها را تحت الشعاع قرارداده، دولتمردان ناگزیر از پذیرش جریان پرشتاب آن، تلاش می کنند تا با افزایش کیفیت شهرهای خود و ایجاد فضاهای شهری زیبا، امن و جذاب، موفقیت خود را در عرصه جهانی تضمین کنند. لذا انتخاب رویکرد مناسب در طراحی و یا مدیریت فضاهای جمعی از دغدغه های مطرح دولت ها است؛ چرا که می تواند شهرها را به سمت ناکامی و یا سود اقتصادی بیشتر سوق دهد. حال این پرسش مطرح می شود که فضاهای جمعی در عصر جهانی شدن باید با چه رویکرد و سیاستی طراحی و مدیریت شوند؟
اتخاذ رویکرد مناسب با مطالعه و شناخت کامل از دو موضوع فضای جمعی و جهانی شدن امکان پذیر است. لذا مطالعات تحولات تاریخی فضاهای جمعی، بررسی و تحلیل تاثیر رویکردهای مختلف بر این فضاها و شناخت پدیده جهانی شدن و تحلیل تاثیرات آن بر فضاهای جمعی، بخش های این مقاله را تشکیل خواهد داد.
خلاصه ماشینی:
"حال این پرسش مطرح میشود که فضاهای جمعی در عصر جهانیشدن باید با چه رویکرد و سیاستی طراحی و مدیریت شوند؟ اتخاذ رویکرد مناسب با مطالعه و شناخت کامل از دو موضوع فضای جمعی و جهانیشدن امکانپذیر است.
میزان تأثیر حکومت (دموکراسی) بر این فضاها و فعالیتهای آن به اندازهای است که فضاهای جمعی یونان بهعنوان فضاهای دموکراتیک معرفی میشده است (Carmona,2008:23) تا جایی که یونانیان به شهری که فاقد این فضاها بود به چشم تحقیر مینگریستند.
بار دیگر طراحی فضاهای جمعی بهعنوان فضاهای چندعملکردی به میان آمد و طراحان شهری به سمت استفاده از سمبلهای فرهنگی و تاریخی و اتصال به گذشته روی آوردند.
گرچه برخی پستمدرنها را نیز به تقلید ظاهری از سمبلهای فرهنگی محکوم کردند، اما لزوم توجه به عناصر فرهنگی در طراحی فضاهای جمعی پایدار، مهمترین رویکرد به شهر در این دوران است.
تأثیر جهانی شدن بر فضاهای جمعی به دنبال صنعتیزدایی و بازسازی اقتصادی، تعداد زیادی از شهرها و مناطق به ناچار دنبال فعالیتهای مصرفی سرگرمی و مالی هستند تا بتوانند با دیگر شهرها برای بقای فضایی و اقتصادی خود رقابت کنند.
در یونان باستان فضاهای جمعی از بستر فعالیتهای مدنی و زندگی اجتماعی به سمت فضای سمبلیک، زیبا و نمایشدهنده قدرت حکومت، تغییر ماهیت دادند؛ در قرون وسطی بهصورت خیابانهای ارگانیک و یا میادینی تحت کنترل کلیسا ظاهر شدند و در دوران باروک با اولویت قراردادن جنبههای تزیینی به صورت ویترینهای شهری درآمدند.
مطالعه رویکردها و دیدگاههای اخیر برنامهریزی شهری صرفنظر از نتایج حاصله بیانگر این مطلب است که فضاهای جمعی در عصر جهانیشدن نیز وظیفه و نقشی چون گذشته دارند."