چکیده:
مسئلۀ زبان دین و فهم دلالتهای آن همواره مورد توجه اندیشمندان اسلامی بوده است. ملاصدرا از جمله اندیشمندانی است که معیارها و مبانی خاصی را در فهم دلالتهای زبان دین مطرح کرده است. مجموعۀ این معیارها و مبانی، بیانگر نظریۀ خاص وی در فهم زبان دین است. در این پژوهش معیارها و مبانی فهم زبان دین در سه محور اساسی نقد و بررسی شده است. این محورها عبارت از «ویژگیهای خاص زبان دین»، «مبانی هستیشناختی زبان دین» و «مبانی زبانشناختی زبان دین» است که ملاصدرا در پرتو توجه به آنها به فهم دلالتهای زبان دین پرداخته است. علاوه بر این در برخی موارد مقایسهای تطبیقی بین شیوۀ فهم ملاصدرا از دلالتهای زبان دین با سایر شیوهها و در پرتو معیارهای یاد شده صورت گرفته است. در پایان نیز سعی شده است تا تبیین جدیدی از فهم زبان دین بر مبنای نظریۀ گسترش دلالی الفاظ مطرح شود.
خلاصه ماشینی:
از ديدگاه ملاصدرا، زبان دين از ويژگي هاي خاصي برخوردار اسـت کـه بـه واسـطة ايـن ويژگي ها از مرتبة زبان عرفي متمايز شده و به همين دليل نيز توجه به آنها در فهم دلالت هـاي اين زبان حائز اهميت است .
هويت و تعين خاص زبان دين به اين معناست که هرچند حقايق وحياني به منظور نزديک شدن به سطح فهـم و درک مخاطبان در قالب هاي زباني بشري ظهور يافته است ، ايـن امـر سـبب فروکـاهش زبـان ديـن به مرتبة زبان عرفي نخواهد بود.
در حقيقت نزد معتزله مبناي تأويل و ارائة معاني فراتر از مرتبـة زبـان عرفي (به دليل وجود آيات متشابه ) است که با اصول عقلي مقدم بر شرع در تنـاقض ظـاهري است و در غير اين صورت حمل الفاظ و عبارات در زبان دين بر معاني و مفاهيم آنها در همـة موارد، بر اساس وضع پيشين ١ و دلالت هاي زبان عرفي صورت مي پذيرد.
اما آيا مي تـوان زباني را تصور کرد که در آن هيچ گونه کاربرد مجازي يا استعاري وجـود نداشـته باشـد؟ آيـا هرگونه حمل مجازي به معناي عدم مطابقت با واقع محسوب مـي شـود؟ آيـا زبـان در حمـل مجازي متصف به صدق نمي شود؟ نقد اساسي ديگري که مي توان بر مبناي مذکور وارد کرد، ايـن اسـت کـه دلالـت حقيقـي الفاظ بر معاني و مفاهيم آنها بر مبناي پذيرش اين پيش فرض است که الفاظ و عبارات به ازاي حقيقت و روح معنا وضع شدهاند.