چکیده:
هدف این تحقیق بررسی رابطة بین اعتیاد به اینترنت و هوش هیجانی در بین دانشآموزان دبیرستانهای تهران است. جامعة آماری این تحقیق شامل همة دانشآموزان دبیرستانی تهران در سال تحصیلی 1391 - 1392 و شامل 972 نفر است که به ترتیب زیر انتخاب شدهاند. نخست، از بین مناطق 22 گانة شهر تهران (مناطق شهرداری تهران) از هر منطقه 4 دبیرستان (2 غیر دولتی (یک دخترانه و یک پسرانه) و 2 دولتی (یک دخترانه و یک پسرانه)) به تصادف انتخاب شدند و در هر یک از مدارس انتخابی نیز از هر مقطع یک کلاس (کلا 4 کلاس از هر دبیرستان) انتخاب شد. سپس، از دانشآموزان این کلاسها خواسته شد که پرسشنامههای اعتیاد به اینترنت یانگ، پرسشنامة اطلاعات دموگرافیک و نیز پرسشنامة هوش هیجانی بار ـ آن را تکمیل کنند (تکمیل پرسشنامهها از طریق سایت محقق به آدرس www.beheshtiyan.ir انجام میشد). تعداد دانشآموزانی که پرسشنامة اعتیاد به اینترنت یانگ را تکمیل کردند 8342 نفر بودند که از بین آنها 4967 نفر پرسشنامة هوش هیجانی را نیز تکمیل کردند. از کل دانشآموزان 573 نفر معتاد به اینترنت تشخیص داده شدند که از بین آنها 486 نفرشان پرسشنامة هوش هیجانی را تکمیل کرده بودند. بر همین اساس، از بین افراد غیر معتاد نیز به تصادف 486 نفر انتخاب شدند که پرسشنامة هوش هیجانی را تکمیل کرده بودند. پس از اجرای پرسشنامهها، نتایج با آزمون t مستقل تحلیل شد. تحلیل نتایج نشان داد که رابطة مثبت و معنیداری بین مؤلفههای هوش هیجانی و اعتیاد به اینترنت برقرار است. بر اساس نتایج این تحقیق، میتوان گفت که با افزایش هوش هیجانی در دانشآموزان میتوان از ابتلای آنها به اعتیاد اینترنتی جلوگیری کرد.
خلاصه ماشینی:
اعتیاد به اینترنت (Internet Addiction Disorder/ IAD) نوعی اختلال کنتـرل تکانـه اسـت که به استفادة بیش از حد از اینترنت بـه نحـوی اطـلاق مـی شـود کـه سـایر فعالیـت هـای اجتماعی فرد را تحت الشعاع قرار می دهـد و منجـر بـه افـت عملکـرد وی در حـوزه هـای مختلــف شــغلی ، علمــی ، اجتمــاعی ، حرفــه ای ، خــانوادگی ، اقتصــادی ، روان شــناختی ، و نادیده انگاشتن روابط در دنیای واقعی مثل دوستان و خانواده می شود (حـق شـناس ، ١٣٨٥).
برخی از تحقیقات نیز رابطة بین اعتیاد به اینترنت و مؤلفه هایی را بررسی کرده اند که با هوش هیجانی در ارتباط است ؛ از جمله اورزاک (٢٠٠٥) طی مطالعه ای دریافت که افراد معتاد به اینترنت به سادگی خسته می شوند و تنها، کمرو، خجالتی ، و افسرده اند؛ به عبارت دیگر، این افراد در مدیریت هیجان های خود مشکل دارند.
مثلا، تحقیقات نشان داده است که هوش هیجانی با توانـایی ابـراز وجـود، خودکارآمدی ، سـلامت روان (بیرامـی ، ١٣٨٧)، سـازگاری اجتمـاعی ، پیشـرفت تحصـیلی (رضویان ، ١٣٨٤)، توانایی مدیریت و کنترل تکانه (کاظمی ، ١٣٨٨)، مهارت هـای اجتمـاعی (صدری اکبرزاده و پوشینه ، ١٣٨٧)، عزت نفس ، خودپندارة مثبت (خطیبی فـر و همکـاران ، ١٣٩٠؛ سماری و طهماسبی ، ١٣٨٦)، رضایت زناشویی (شمس آبادی ، ١٣٨٣)، و رضایت از زندگی (٢٠٠٧ ,Cortese) ارتباط مثبت دارد و نیز با افسردگی ، کـم رویـی ، گوشـه گیـری ، و احتمال ابتلا به اختلالات روانی (٢٠٠٨ ,.