چکیده:
پیاده سازی بودجه ریزی عملیاتی از مهم ترین چالش ها در سطح دولت ها و نهادهای عمومی دنیا، به ویژه کشورهای در حال توسعه، است. به کارگیری این روش بودجه ریزی منتج به مزایای بسیاری در سطح سازمان خواهد شد. مصرف بهینه منابع و در راستای اهداف سازمانی، قابلیت بهتر مقایسه اهداف با نتایج و ایجاد چارچوب مناسب برای کنترل، اندازه گیری و ارزیابی عملکرد کارکنان، جملگی از مزایای این روش بودجه ریزی هستند. در این تحقیق به منظور بررسی و شناسایی موانع موجود در به کارگیری بودجه ریزی عملیاتی در سطح نزاجا و یگان های تابعه و ارائه راهکارهایی با تعریف سه شاخص محیطی، سازمانی و انسانی و با انجام مصاحبه با نخبگان مالی و بودجه ریزی در نزاجا، نسبت به تعریف شاخص ها و تنظیم پرسشنامه اقدام گردید. به منظور آزمون فرضیه های تحقیق از آزمون ناپارامتریک دو جمله و برای رتبه بندی شاخص ها از آزمون فریدمن استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان می دهند که هر سه شاخص محیطی، سازمانی و فردی- انسانی بر پیاده سازی بودجه ریزی عملیاتی در نزاجا تاثیر گذار هستند. همچنین، نتایج آزمون فریدمن نشان می دهد که شاخص های انسانی از سایر شاخص ها مهم تر است.
خلاصه ماشینی:
سازمان مديريت و برنامه ريزي کشور در جهت هم راستا شدن بـا جامعـۀ جهـاني و صندوق بين المللي پول ، به عنوان يک سياست کلان ، اقدام به تغيير روش بودجـه بنـدي در دستگاه هاي دولتي را نموده است و بر همين اساس و بـه اسـتناد تبصـره ٤٨ قـانون بودجه سال ١٣٨٠ موظف گرديد که ساختار بودجه بندي کشور را از شيوة برنامـه اي بـه روش عملياتي تغيير دهد؛ به نحويکه نيازهـاي قـانوني و اطلاعـاتي و تخصـيص بهينـه منابع مالي را براي وزارتخانه ها و سازمان هاي دولتي فراهم نمايد.
اما در جهت اجرايي شـدن ايـن امـر، ممکـن اسـت موانع زيادي بروز کند و اين موانع ميتواند: الف ) محيطي باشـد، مـثلا شـاخص هـا يـا استانداردهاي تنظيم بودجۀ عملياتي در سطح کشور و يا نبود متخصصان امـور مـالي و مشاور براي تعيين شاخص ها يا استانداردها و يا نبود تحليل گـران مـالي بـراي ارزيـابي بودجۀ عملياتي و يا بياطلاعي استفاده کنندگان از بودجۀ عملياتي و يا عدم پاسخ گويي سازمان ها در مقابل جامعه ؛ ب ) سازماني باشد، مثلا نبـود برنامـه ريـزي راهبـردي و يـا وجود نداشتن نظام حسابداري بهاي تمام شده و ثبت تعهدي و يا نبود نظـام اطلاعـات مديريت ؛ و يا ج ) فردي باشد که اين موانع بـر اثـر نداشـتن آمـوزش کـافي مـديران و کارکنان و يا نداشتن تحصيلات و تجربۀ کافي و يـا غيرمـرتبط بـودن تحصـيلات آنهـا ممکن است به وجود آيد.