چکیده:
تبیین مفهوم ارتداد و تعیین مصداق آن، از جمله دشواریهای فقه اسلام است، بویژه دشواری زمانی دوچندان خواهد شد که «دولت اسلامی»، در «جهان امروز» سر اجرای این حکم را داشته باشد. فقهای مسلمان از «مرتد فطری» و «مرتد ملی» سخن گفته و احکام هر یک از آنان را به تفصیل بیان کردهاند. شماری از نویسندگان معاصر هم در راستای اقناع خوانندگان این احکام؛ با شیوهای یکسان و نتیجهای یکسان توجیهاتی آوردهاند. ذکر دوباره آن چه گفته شده ضروری نیست؛ اما آنچه در این نوشته میآید، اندکی با آن چه دیگران نوشتهاند متفاوت است: با نگاهی گذرا به پیشینه این مفهوم در آیات و روایات، اندیشه فقها، کندوکاوی در مفهوم ارتداد و قابلیت اجرای حکم فقها؛ بویژه با تأکید بر این که گاهی تغییر اعتقاد و تبدیل دین بر اثر گروهی از عوامل ـ ارثی و اکتسابی و سالها تلاش فکری و مطالعه و نه فقط از روی عناد و لجاجت و جهالت ـ اتفاق میافتد که از اختیار فرد بیرون و حاصل طبیعی دستگاه معرفت و اندیشه آدمی است. تلاش شده تا نشان داده شود که ارتداد با عنوان اولیه خود که صرفا «تغییر عقیده» است نه با عناوین ثانویهای چون «محاربه و افساد فی الارض»، (که گاه ممکن است از لوازم ارتداد باشد چنان که در تاریخ اسلام سراغ داریم) نه جرم است و نه قابل جرم انگاری.
خلاصه ماشینی:
این نکته را نباید نادیده گرفت که گاه مبحثی مانند «معاد» حتی نزد علما با مطالعه و تعمق و اسـتدلال و برهـان ثابت می شود آیا چنین مطلبی ؛ ضروری دین است ؟ اکنون برای تقویت این شبهه ؛ حوزه بحث را می توان از مسائل فقهی بیرون برد تـا با طرح سؤال دیگری نشان داد که شاید گاهی آن چه نزد کسی «بدیهی » است و بی نیـاز به استدلال ؛ نزد دیگری تا چه اندازه در هاله ای از ابهـام و تردیـد اسـت : اگـر «وجـوب احترامی » را که نسبت به والدین در نصوص شرعی آمده است کنـاری نهـیم و از نگـاه عقل حساب گر به موضوع نگاه کنیم ؛ تردید در «بداهت » آغاز خواهد شد: دو نفر بـرای این که بتوانند به آرزوهای «خود» برسند، حتی حس «پدر بودن » یـا «مـادر بـودن » را در خود ارضا کنند، «خود» را از تنهایی و بـی کسـی برهاننـد و در پیـری «عصـای دسـتی » داشته باشند و نیز به قصد این که آینده ای برای «خود» تضمین کنند؛ زندگی مشـترکی را آغاز می کنند و چه بسا که مبنای آغازین زندگی «عشقی طرفینی » است بی آنکه مـثلا بـه ازدواج قرابتی و سرانجام و ثمرات سوء آن در تن و روان فرزند آینـده خـود اندیشـیده باشند.