چکیده:
رستقباد نام شهر یا قریه ای است که هسته نخستین شهر عسکر مکرم در خوزستان، در نزدیکی آن بنا نهاده شد و سپس به مرور گسترش یافت؛ اما جستجو در منابع مکتوب نشان می دهد بیش از یک مکان با نام رستقباد وجود داشته است: نخست مکانی است از توابع دستوا در خوزستان و دیگر ناحیه یا ناحیه هایی است در عراق. این چندگانگی سبب شده تا شناسایی موقعیت رستقبادی که در چندین مورد، محل وقایعی مهم در نیمه دوم سده نخست هجری قمری قرار گرفته، با اشکال مواجه گردد و ازهمین رو تاریخ ادامه حیات رستقباد دستوا در هاله ای از ابهام قرار گیرد. نتایج این پژوهش به روشنی نشان می دهد که رستقباد خوزستان، دست کم تا سال نود هجری قمری همچنان از حیات و هویتی مستقل برخوردار بوده و تنها اندکی پس از این تاریخ است که به دلیل ایجاد هسته اولیه شهر عسکر مکرم و گسترش آن، نام و هویت خویش را از دست داده و شهر عسکر مکرم جایگزین آن شده است.
خلاصه ماشینی:
نتایج این پژوهش به روشنی نشان میدهد که رستقباد خوزستان، دستکم تا سال نود هجری قمری همچنان از حیات و هویتی مستقل برخوردار بوده و تنها اندکی پس از این تاریخ است که بهدلیل ایجاد هسته اولیه شهر عسکر مکرم و گسترش آن، نام و هویت خویش را از دست داده و شهر عسکر مکرم جایگزین آن شده است.
نخستین مکان موسوم به رستقباذ، یکی از نواحی (طسوج) هشتگانه استان قباذ یا شاذقباذ در شرق بغداد و دجله 7 و به قولی دیگر از قدامه بن جعفر، الخراج و الصناعه الکتابه، ص 326؛ ابنفقیه، البلدان، ص 400؛ مهلبی، الکتاب العزیزی او المسالک و الممالک، ص 123؛ طوسی، عجایب المخلوقات، ص 251؛ ابوالفدا، تقویم البلدان، ص 317؛ قزوینی، آثارالبلاد و اخبار العــباد، ج 1، ص 228؛ انصاری دمشقی، نخبه الدهر فی عجائب البر و البحر، ص 281؛ حمیری، الروض المعطار فی خبر الاقطار، ص 420 یاقوت حموی، معجم البلدان، ج 4، ص 123.
طبری از این واقعه با عنوان «حادثه رستقباد» یاد کرده و این مکان را نزدیک دستوا 6 طبری، تاریخ طبری، ج 8 ، ص 3526 ـ 3524؛ ابناثیر، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ج 12، ص 301 ـ 295؛ ابنمسکویه، تجارب الامم، ج 2، ص 260؛ حمیری، الروض المعطار فی خبر الاقطار، ص 272؛ ابنقتیبه، المعارف، ص 339 ـ 338؛ نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ج 21، ص 134 ـ 131؛ ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج 5، ص 324 ـ 323؛ ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج 12، ص 129؛ ابنجوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج 6 ، ص 165 ـ 164.