چکیده:
دیدگاه های مختلفی درباره آزادی دینی وجود دارد؛ یکی از آیاتی که به آن استناد می شود، آیه «لا إ کراه فی الدین » است. با این وجود، تفسیرآزادی دینی در مفهوم «لااکراه» یکسان نیست و تعیین مصداق های متفاوت در نوع آزادی، لوازم متعدد و گاه متضاد را دربر خواهد گرفت. در این تحقیق که با تکیه بر آرای علامه طباطبایی، شهید مطهری و آیت الله جوادی آملی می باشد، درصدد تعیین مصداق آزادی مورد نظر آیه است. از عوامل اختلاف دیدگاه ها تعدد آرا مفسران درباره شان نزول آیه می داند. علاوه بر این، تعریف دین، تاثیر مستقیمی در تعیین مصداق آزادی مورد نظر آیه دارد. بر این اساس می توان گفت ازمیان شان نزول های آیه، ماجرای زنانی که بچه هایشان یهودی بودند، به واقعیت نزدیک تر است و تفسیرآزادی عقیده مطلوب تر به نظر می رسد. ضمن اینکه آیه شریفه در فضای آزادی تشریعی برگرفته از آزادی تکوینی سخن می گوید.
There are different viewpoints about religious freedom. One of the verses in the field is “there is no compulsion in religion”. Nevertheless، one may not find a concept of agreement on religious freedom among commentators and so is the case of “no compulsion”. One، therefore، determining the different senses related to the type of freedom involves various and sometimes contradictory views. Relying on the viewpoints of Allameh Tabatabie، Shahid Motahari and Ayatollah Javadi Amoli، this paper intends to determine the real case of freedom of the mentioned verse. Among the causes differentiating views is plurality of commentators’ viewpoints about the occasion of revelation of the verse. In addition، definition of religion has a significant effect on determining the real case of freedom in the mentioned verse. Accordingly، it could be said that among the revelation positions of the verse، the story of women whose children were Jewish is closer to reality and، given such the case، one may interpret the verse، and consequently the word freedom، more reasonably. Meanwhile، the holy verse speaks in the space of legislative freedom taken from naturally created freedom.
خلاصه ماشینی:
"(طباطبایی، 1417: 2 / 524) آیتالله جوادی آملی در ارزیابی این احتمال میگوید: وجه اخبار از امری خارجی و تکوینی، که ناظر به مسئله کلامی است و حکم متفرع بر آن ارشادی میباشد، صحیح نیست، زیرا (قد تبین الرشد من الغی) بهمنزله علت (لا إکراه فی الدین) است، درحالیکه طبق احتمال یادشده، مناسب است گفته شود اکراه در دین نیست، چون عقیده فقط از راه مخصوص خود و نه از روی اکراه بهدست میآید.
اما درباره نحوه ارتباط بیان تمایز و مصداق آزادی باید گفت که برای فهم معنای «لااکراه» و مصداق آزادی، تمسک به فراز «لا إکراه فی الدین» کافی نیست، بلکه تبیین جلمه «قد تبین الرشد من الغی» ضروری است؛ زیرا این جمله، علت عدم جواز اکراه در دین است.
آیتالله جوادی آملی ـ مدافع آزادی عقیده (با مبنای عقیده، آزاد و اکراهناپذیر است) که احکام ارتداد را تحت عنوان اشارات و لطایف آیه شریفه آورده، معتقد است: اگر کسی بعد از پذیرش اسلام از آن برگردد، چند حال دارد: یا ارتداد خود را اظهار نمیکند، در این حال غیر از عذاب قیامت که مطلبی کلامی است، حکم فقهی دیگر ندارد."