چکیده:
اگرچه تاثیر زبان عربی بر زبان فارسی زیاد بـوده اسـت ولـی بایـد دانـست کـه این تاثیرات بیـشتر در حـوزة ورود لغـات بـوده و بـه نـدرت در حـوزة نحـو یـا دســتور ایــن گونــه تاثیرپــذیری رخ داده اســت . ســالهاســت کــه دو نمونــه از این تاثیرپذیریهای نحوی بر دستورنویـسان بـدیهی فـرض شـده اسـت : یکـی ساختمان «مضاف + صـفت + مـضاف الیـه »، در عبـاراتی چـون «پـسران وزیـر ناقص عقل » و دیگری استفادة فراوان از تای تانیث در انتهای برخی صفات مانند «کارهای لازمه ». این پژوهش در پی آن است کـه نـشان دهـد ایـن دو نمونـه ، ارتباطی به تاثر از زبان عربی ندارد و از ساختمانهـای دسـتوری زبـان فارسـی است .
خلاصه ماشینی:
"گاه برخلاف این قاعده صفت پس از مضاف الیه آمده : خون سپید باشد بر دو رخان زردم آری سپید باشد خون دل مصعد (معروفی بلخی ) پـسـران وزیـر نـاقـص عـقـــل بـه گـدایی بـه روسـتـا رفـتند (معین ، ١٣٧٠: ٢٣-٢٥) در کتاب دستور زبان فارسی نیز ضمن بیان این مطلب کـه «اگـر موصـوف عـلاوه بـر صـفت بیانی ، مضاف الیه هم داشته باشد، صفت را بر مضاف الیه مقدم مـی دارنـد: خـواهر کوچـک مـن ، کفش تازة احمد» (انوری ، گیـوی ، ١٣٧٠: ١٧٤)، عبـارت گلـستان بـرخلاف قاعـدة رایـج زبـان فارسی دانسته شده و گفته شده است : «آوردن مضاف الیه پیش از صفت بـرای اسـمی کـه هـم صفت دارد و هم مضاف الیه برخلاف معمول [است ]: پـسـران وزیـر نـاقـص عـقـــل بـه گـدایی بـه روسـتـا رفـتند یعنی : پسران ناقص عقل وزیر» (همان : ٣٣٦).
همچنـین همـان طـور کـه جایگـاه قرارگیـری صـفات «بـزرگ »، «عجیـب »، «درسـت »، «قدیمی »، «تمیز» و «تیز»، در ترکیب با کلمات «تخم مرغ »، «سوءتفاهم »، «راه حل »، «ضـبط صوت »، «کاورکفش »، «کارد میوه خوری »، در پایان ایـن اسـم هـای مرکـب اسـت : «تخـم مـرغ بزرگ »، «سوءتفاهم عجیب »، «ضبط صوت قدیمی »، «کاور کفش تمیز»، «کارد میوه خوری تیز» و نمی توان صفت را مابین دو جزء این اسم ها آورد و مـثلا گفـت : «تخـم بـزرگ مـرغ »، «سـوء عجیب تفاهم »، «ضبط قدیمی صوت »؛ بنابراین می توان گفت که قرارگرفتن صفت «ناقص عقل » پس از کلمة «وزیر»، در کلام سعدی ارتباطی با اسلوب رایج در زبان عربـی نـدارد و سـاختمان عبارت «پسران وزیر ناقص عقل » شامل اسم مرکب + صفت است ."