چکیده:
قاعده وفای به عهد که کانون اصلی مقررات گوناگون نظام بینالملل معاهدات است با وقوع نقض طرف عهد قداست خود را از دست میدهد و قاعده اقدام متقابل مشروعیت مییابد . قاعده اخیر در تمام نظامهای حقوقی از جمله نظام حقوقی قرآن همواره مهمترین استثنای مشروع بر قاعده «وفای به عهد» است. از نظر آموزههای قرآنی نقض پیشین تعهدات دو مصداق دارد: نقض واقعی و پیمانشکنی آتی مبتنی بر قرائن قطعی (نقض حکمی) هر دوی آنها مبنای جواز قاعده اقدام متقابل را تشکیل میدهند. مستند قرآنی جواز قاعده اقدام متقابل مربوط به نقض حکمی آیه 58 سوره انفال است.
از این آیه به دلیل شگفتی معنایی، همواره دو دیدگاه تفسیری در کار بوده است. در شیوه نخست، برای استنباط حکم آیه، نیازی به پیوند معنایی با دیگر آیات مربوط به «نقض پیمان» دیده نمیشود؛ زیرا ویژگی اعجابآفرینی آیه، تشریع حکم با الفاظی مختصر و معنایی گسترده است. این روش تفسیری، مشابه همان شیوه استنباط فقهی از آیه است. (قاعده نبذ)
در روش تفسیری مورد نظر این نوشتار، کشف «جواز نقض متقابل» در روابط قراردادی دولت اسلامی مبتنی بر نظام معنایی آیات است؛ زیرا در نظریه اخیر، متناسب با دیدگاه جامع قرآن، شرط مشروعیت «قاعده» یعنی وقوع نقض ابتدایی، مفروض است. در عین حال این آیه با آیات مربوط به نقض پیشین (واقعی) ارتباط معنایی دارد. با این نگاه تحلیلی، معرفی مصداق جدید از عدالتمحوری در روابط قراردادی میان دولتها (نوآوری قرآنی) برجسته میگردد؛ زیرا بر اساس این روش تحلیلی، ویژگی «عمل متقابل» بودن «قاعده» در برابر «پیمانشکنی پیشین» تبیین میگردد.
خلاصه ماشینی:
(قاعده نبذ)در روش تفسیری مورد نظر این نوشتار، کشف «جواز نقض متقابل» در روابط قراردادی دولت اسلامی مبتنی بر نظام معنایی آیات است؛ زیرا در نظریه اخیر، متناسب با دیدگاه جامع قرآن، شرط مشروعیت «قاعده» یعنی وقوع نقض ابتدایی، مفروض است.
مبنای استدلال این رأی یکی آن است که اصل معنایی واژه «سواء» یک رکنی و به معنای برابری است (راغب اصفهانی، بیتا: 439ـ440) و دیگر آنکه بسیاری از این دسته مفسران، میان عبارت ( فانبذ إلیهم علی سواء( و عبارت اخیر آیه ارتباط معنایی قائلاند؛ زیرا از نظر آنها مخفی نگه داشتن بیاعتباری پیمان در نزد مسلمانان پس از نقض ابتدایی مشرکان خود گونهای مکر و خیانت است؛ زیرا در صورت عدم اعلام توهم اعتبار عهد همچنان باقی میماند و این در حالی است که خیانت از سوی خداوند سبحان نهی گردیده است (زمخشری، 1407: 231؛ طوسی، 1409: 5/145).
حال این پرسش پیش میآید که اولا به کدامین حجت مخاطب عبارت اخیر آیه و صدر آیه متفاوت میگردد؟ (مخاطب صدر آیه مشرکان و ذیل آیه مسلمانان) ثانیا قید «اعلام بیاعتباری عهد» با چه تحلیلی لغوی از عبارت ( فانبذ إلیهم علی سواء( قابل استنباط است؟ اما در تفسیر دوم چارچوب خاص (تناسب نقض متقابل با پیمانشکنی ابتدایی) برای «اقدام متقابل» تعیین گردیده (فضلاللٰه، 1419: 10/405) و توازن و دوری از افراط و تفریط، شرط اصلی اجرای قاعده شمرده شده است (ثعالبی، 1418: 3/146).