چکیده:
«انجیل کودکی توماس» یکی از انجیلهای غیر رسمی مسیحیت است که برخی شباهتهای میان آن و قرآن کریم، شماری از خاورشناسان را بر آن داشته که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برخی از آیات قرآن را از انجیل کودکی اقتباس نموده است. لذا این نوشتار در پاسخ به این مسئله سامان یافته است که میزان تشابهات و اختلافات میان انجیل کودکی با قرآن کریم به چه میزان است و آیا شباهتهای موجود بیانگر اقتباس قرآن از انجیل کودکی است یا خیر؟
بررسی مقایسهای انجیل کودکی با قرآن کریم نشان میدهد که سخن گفتن در گهواره، شفا دادن بیماری برص و پیسی و نزول مائده آسمانی در شمار معجزاتی است که تنها در قرآن کریم آمده و در مقابل تمیز کردن آبهای رودخانه، افزودن بر مقدار اندک، افزودن درازای چوب، سالم گردانیدن کوزه شکسته و علم به الفبا و حروف، معجزاتی است که تنها در انجیل کودکی آمده است. ساختن پرنده از گل، شفا دادن بیمار، زنده کردن مرده و خبر دادن از غیب نیز مهمترین اشتراکات انجیل کودکی با قرآن کریم است. از سوی دیگر اشتمال این انجیل بر مطالبی چون ذکر پدر و برادر برای عیسی ، نفرین، استهزاء و ناسزا گفتن به افراد توسط عیسی و تفصیل داستانی و تکیه بر جزئیات که تاثیری در بعد هدایتی و تربیتی ندارد و نیز امی بودن پیامبر اکرم و عدم ارتباط و عدم بهرهگیری از افراد آگاه به کتب مقدس و تفاوت سبک بیانی و محتوایی قرآن با انجیل کودکی به خوبی گویای خاستگاه وحیانی قرآن و خاستگاه بشری در گزارشهای انجیل کودکی است که رویکرد تقدسزدایی از سیمای حضرت عیسی در این انجیل نمایان است.
خلاصه ماشینی:
همین جا تفاوت سبک بیانی قصهگویی در قرآن با انجیل کودکی اذهان را به خود جلب میکند؛ زیرا خداوند در قرآن کریم بنا ندارد جزئیات قصص و همه ابعاد تحقق یک ماجرا را مطرح نماید بلکه از قصص محققشده در امتهای پیشین تنها بخشهایی را که به لحاظ هدایتی و تربیتی کارآمدتر و مؤثرتر بوده، برگزیده و با فصاحت و بلاغت بینظیری و در قالب زیباترین الفاظ و عبارات به پیامبر خویش وحی کرده است.
در فصل ششم از کتاب انجیل کودکی توماس آمده است: «معلمی به نام زاکائوس تمامی چیزهایی را که مسیح به جوزف گفت، شنید و شگفتزده شد و با خود گفت: ”کودکی بیش نیست و چنین جملاتی را به زبان میآورد!“ و جوزف را به کناری کشید و گفت: ”تو کودک باهوشی داری، او بسیار داناست، با این حال او را به من بده تا من لغات را به او بیاموزم، من به او دانش خواهم آموخت و او دیگر سرکش نخواهد بود“.
والدین کودکی که خشک شده بود برای کودکشان ماتم گرفتند و آنچه را که از او به جای مانده بود، برگرفتند و به سوی جوزف رفتند و گفتند: ”تو مسئول کاری هستی که کودک انجام داده است!“» (Infancy Gospel of Thomas, chapter 3).
بنابراین در خصوص شبهه اقتباس قرآن از انجیل کودکی که از ناحیه افرادی چون رژی بلاشر و بروکلمان مطرح شده، گفتنی است که شباهت یادشده در همه ابعاد نیست؛ زیرا به لحاظ اسلوب و محتوا میان قرآن و مصادر مزبور تفاوت قابل توجهی وجود دارد؛ چون داستانهای اهل کتاب سرشار از جزئیات بسیاری است که حکایت از خاستگاه بشری و تحریف آن دارد.