چکیده:
چکیده: پس از آنکه در بخش نخست از مقاله «واکاوی بحث صحیح و اعم با رویکردی بر نظر امام خمینی(س)» نه مقدمه از مقدمات دوازده گانه بحث صحیح و اعم (شامل تبیین مساله و ذکر کلیات بحث صحیح و اعم، ترسیم محل نزاع در صحیح و اعم، تبیین چیستی معنایی صحیح و فساد و بیان مراد از صحت و شرایط آن، وجه تسمیه و نامگذاری الفاظ، لزوم تصویر قدر جامع و ...) بیان شد، در مقدمه دهم آن اشاره شد که تصویر قدر جامع ــ چه صحیحی باشیم و چه اعمی ــ لازم است؛ لذا در بحث کاملی تصویر قدر جامع طرح و بیان شد که سیزده مبنا در مورد قدر جامع متخذ شده، که این مبانی در دو وجه مورد بررسی قرار می گیرند: وجه اول که تصویر قدر جامع از منظر صحیحی ها و پنج مبنا می شد، در بخش نخست مقاله طرح گردید و اینک در بخش دوم مقاله، وجه دوم از نظرگاه اعمی ها که شامل هشت مبناست، تبیین می گردد؛ در پایان مقدمه دهم بیان می شود از میان این سیزده مبنا، چهار مبنا را می توان ثبوتا پذیرفت، که عبارتند از: مبنای آخوند، مبنای محقق اصفهانی (از میان صحیحی ها) و مبنای امام خمینی (با تصحیحی که در آن ارائه می شود) و مبنای مختار از میان اعمی ها. در مقدمه یازدهم، ثمرات بحث صحیح و اعم مطرح می شود و در نهایت در مقدمه دوازدهم چهار قول متخذ در مورد وضع الفاظ برای صحیح یا اعم بیان می گردد؛ پس از طرح این مقدمات دوازده گانه، وارد تقریر ادله صحیحی ها و سپس اعمی ها شده و در جمع بندی ادله باب بیان می گردد که: «در بحث صحیح و اعم، یک مبنای عام نداریم، بلکه درباره هر عنوان فقهی (از قبیل وجوب، حرمت، صوم، حج و ... حتی در افعال) باید به طور مستقل بررسی صورت پذیرد، و با توجه به گستردگی عناوین مذکور، بحث هر عنوان را باید در آغاز باب فقهی خود، مطرح ساخت».
خلاصه ماشینی:
در مقدمه یازدهم ، ثمرات بحث صحیح و اعم مطرح میشود و در نهایـت در مقدمـه دوازدهم چهار قول متخذ در مورد وضع الفاظ برای صحیح یا اعـم بیـان مـیگـردد؛ پس از طرح این مقدمات دوازده گانه ، وارد تقریر ادله صحیحیها و سـپس اعمـیهـا چکیده : شده و در جمع بندی ادلۀ باب بیان مـیگـردد کـه : «در بحـث صـحیح واعـم ، یـک مبنای عام نداریم ، بلکه درباره هر عنوان فقهی (از قبیل وجوب ، حرمت ، صـوم ، حـج و ...
سیدنا الاستاذ سپس به اشکالاتی که ممکن است به این قول وارد شود، اشاره می کنند: إن قلت : پس استعمال لفظ صلات در مثل «الصلوة معراج المؤمن » که مراد از آن فرد خاصی از صلات نیست ، مجاز است در حالیکه جامع و ماهیت کلی برای صلات ها تصور نشده اسـت تـا بـه عنوان معنای غیر موضوع له مد نظر قرار گیرد.
چهار) چهارمین جامع برای اعمیها آخوند به چهارمین چیزی که به عنوان جامع اعمی ها مطرح شده ، اشاره کرده و می فرمایـد (آخونـد خراسانی ١٤٠٩ ج ١: ٢٧): موضوع له لفظ صلات ، ابتدا نماز صحیح تام الاجزاء و الشرائط است ولی عرف تسامح کرده و این الفاظ را بر فاقد بعض اجزا و شرایط هم اطلاق میکند.
ما می گوییم : اولا این مطلب در عبارت حائری در درر الفوائد نیز آمـده اسـت (حـائری بـیتـا ج ١: ٢٠)؛ ثانیا از منظر امام خمینی هر جا شک در جزئیـت و شـرطیت چیـزی شـد: اعمـیهـا بـه اطـلاق خطاب تمسک کرده و لذا حکم به عدم جزئیت و شرطیت می کنند (و اگـر هـم احتمـال دارد کـه جزء از زمره جزء مسمی باشد باید به سراغ برائت یا اشتغال بروند ــ با توجه به مبنای آنها در بحـث اقل و اکثر ارتباطی ــ).