چکیده:
دشت خاوه در شهرستان دلفان (نورآباد) یکی از دشت های مهم زاگرس مرکزی است که در منطقه پشتکوه شرقی و در بین کوه های گرین و سفید کوه واقع شده است. در این دشت، 36 محوطه باستانی شناسایی شده که قدیم ترین آن ها مربوط به دوره نوسنگی بی سفال و جدیدترین آن ها مربوط به قرن های متاخر دوره اسلامی است. از این تعداد، بیست محوطه دارای بقایای دوره اشکانی بوده اند. مباحث مورد توجه در این مقاله اغلب براساس فعالیت هایی است که طی سال های 1388- 1389 در این دشت به منظور ثبت و تعیین حریم آثار باستانی و در سال 1390 به دلیل شناسایی و تحلیل الگوهای استقراری دوره اشکانی صورت گرفته است. درک و دریافت کلی الگوی استقراری این منطقه در دوره اشکانی از نتایج این پژوهش است که تغییرات جمعیتی یا تغییر الگوی پراکنش استقرارها را نسبت به دوره های قبل نشان می دهد. همچنین، مشخص شد که بیشتر استقرارهای منطقه روستاهای کوچک یا استقرارهای موقت بوده اند و شواهدی از مراکز شهری شناسایی نشد. در این مقاله، به مطالعه محوطه ها و تفسیر الگوهای استقرار دوره اشکانی در این دشت می پردازیم.
خلاصه ماشینی:
"میـانگین مسـاحت محوطـه هـای دارای آثار اشکانی دشت خاوه حدود یک هکتار و میانگین ارتفاع آن هـا از سـطح زمـین هـا ی اطراف هم حدود ٦متر بود که تپۀ کفراج با ٢٢متر ارتفاع و تپۀ جمشیدی با ٣/٢هکتار به ترتیب از مرتفع ترین و گسترده ترین محوطه های این دشت به شمار میروند و مهـم تـرین محوطـه هـا ازنظر توالی فرهنگی دوره ها، قدمت ، تراکم سایت ها و وسعت محوطه ها نیـز اغلـب در خـاوة جنوبی قرار دارند که این امر نیز شاید ناشی از وسعت بیشتر بخش جنـ وبی نسـبت بـه بخـش شمالی بوده است .
هر چند تا زمان کاوش های علمی و به کـارگیری مطالعـات جانورباسـتان شناسـی و گیاه شناسی نمیتوان به روشنی دربارة اقتصاد زیستی ساکنان این محوطـه هـا بحـث کـرد به احتمال زیاد، در دورة اشکانی در دشت خـاوه دو نـوع اسـتقرار متحـرک و یکجانشـی وجود داشته است ؛ زیرا بیشتر محوطه های این دشت نسبتا کوچک و در کنار منابع آبی با نهشته های باستانی نسبتا کم هستند و به احتمال زیاد، این استقرارها به دلیل مساحت کمتـر از یک هکتار بیشتر محوطه ها، مرکز نبوده ؛ بلکه فقط روستاهای بزرگ و کوچکی از ایـن دوره بوده اند که این امر هم شاید به علت محدوده و وسعت کم دشت خاوه یا به عبـارتی، به علت عوامل زیست محیطی منطقه بوده است ."