چکیده:
از پدیده های ملموس و بسیار آشکاری که بعد از تغییر نظام سیاسی، و بیش از یک دهه حضور امریکا و انجوها در افغانستان مشاهده می شـود تغییـرات فراگیـر و بسـیار عمیق فرهنگی است . این تغییرات، در مواردی به حدی عمیق و گسترده است کـه اگـر ثمره ی یک جریان هدایت شده و اقدامات عمدی و برنامه ریزی شده دانسته شود واقع بینانه تر مینماید تا تغییرات معمـول و متعـارف. از همـین رو، پرسـش از اسـتراتژی و راهبردی که چنین نتیجه ای داده، و به این سر انجام منتهی شده، اولین چیزی است کـه در مواجهه عالمانه و پرسش گرانه با این تغییرات، به ذهن میآید. این نوشته بـا هـدف پاسخ گوی به چنین پرسشی تکوین یافته ، و با بررسی و تحلیل اسـناد موجـود در ایـن زمینه ، به این نتیجه رسیده است که دو نوع راهبرد فرهنگی مستقیم و غیر مستقیم برای امریکا و انجوها در افغانستان قابل ردیابی است و حضور پر تعداد انجوهای بین المللی در افغانستان در واقع یک قالب فریبنده برای راهبرد فرهنگی غیر مستقیم امریکا اسـت از این رو، می توان گفت که تغییرات موجود آبش خور ارادی و برنامه ریزی شده دارد، نه خود به خودی و غیر ارادی و در پـی اقـدامات مشخصـی کـه از آنهـا بـه راهبـرد فرهنگی امریکا و انجوها تعبیر شده، اتفاق افتاده است .
خلاصه ماشینی:
اين نوشته بـا هـدف پاسخ گوي به چنين پرسشي تکوين يافته ، و با بررسي و تحليل اسـناد موجـود در ايـن زمينه ، به اين نتيجه رسيده است که دو نوع راهبرد فرهنگي مستقيم و غير مستقيم براي امريکا و انجوها در افغانستان قابل رديابي است و حضور پر تعداد انجوهاي بين المللي در افغانستان در واقع يک قالب فريبنده براي راهبرد فرهنگي غير مستقيم امريکا اسـت از اين رو، مي توان گفت که تغييرات موجود آبش خور ارادي و برنامه ريزي شده دارد، نه خود به خودي و غير ارادي و در پـي اقـدامات مشخصـي کـه از آنهـا بـه راهبـرد فرهنگي امريکا و انجوها تعبير شده، اتفاق افتاده است .
پس از سقوط طالبان و پيش از استقرار دولت و نهادهاي دولتي در افغانسـتان، ايـن کشور با هجوم انجوهاي بين المللي مواجه شد که با هم آهنگي و هم کاري دولـت هـاي غربي و نيروهاي نظاميشان دسته دسته وارد افغانستان شده، و به طور آشکار و مستقيم در عرصه هاي حقوقي، بهداشتي، اقتصادي، عمراني، فرهنگي، سياسي و حتي نظـامي و امنيتي ١ شروع به فعاليت نمودند و براي ايجاد سهولت و سرعت در دست يابي به اهداف فرهنگي از پيش تعيين و تعريف شده ي خويش ، طرح جذب جوانان تحصيل کرده را که در واقع اصلي ترين و کارامدترين نيروي جامعه افغانستان بود، روي دست گرفتند و با به کار گيري ترفندهاي بسيار جذاب مانند دست مزدهاي بسيار بالا، در اندک زماني توانستند بيشترين نيروي جوان، تحصيل کرده و متخصص کشور را جذب نموده و بـه اسـتخدام خويش در آورند٢ در اين ميان نبود دولت قدرتمند با کارگزاريهاي تخصصي و قوانين محدود کننده يا جهت دهنده، فرصت هاي بي نظير و راهبردي را براي انجوها به وجود 3 آورد تا با در اختيار گرفتن بخش اعظم کمک هاي بين المللي براي بازسازي افغانستان، و بسياري از فرصت هاي شغلي در عرصه هاي پيش گفته به ويژه عرصه هاي اقتصادي و عمراني با دستان باز و خيال آسوده زمينه را براي تحقق اهـداف شـان آمـاده سـازند و ١ .