چکیده:
صدرالمتالهین شیرازی، بر مبنای نظریه اصالت وجود، ملاک نیازمندی ممکنات به علت را، به امکان فقری تعبیر میکند. امکان فقری، از ربط محض بودن و تعلقی بودن ممکنات نسبت به واجب تعالی حکایت دارد. بر این اساس، بسیاری از شارحان، برخلاف نگرش عرفا و صوفیه، وحدت شخصی وجود را - که ملاصدرا از آن سخن بمیان آورده است - اینگونه تفسیر کردهاند که موجودات ممکن، موجوداتی خیالی و موهوم نیستند، بلکه عین ربط و وابستگی به وجود مستقل و از تشئنات وجود واجبند. نوشتار حاضر، در صدد بیان این نکته است که نظریه امکان فقری ملاصدرا را میتوان اقتباس یا متاثر از وجودشناسی محقق دوانی، تبیین وی از علیت و نظریه انتساب او دانست؛ چراکه وی با تاکید بر وحدت وجود، موجود حقیقی را ذات واجب قلمداد میکند و با تبیینی که از علیت ارائه میدهد، ممکنات و معلولات را از شئون علت برمیشمارد و بر ربطی و انتسابی بودن آنها تصریح مینماید.
خلاصه ماشینی:
نوشتار حاضر، در صدد بیان این نکته است که نظریه امکان فقری ملاصدرا را میتوان اقتباس یا متأثر از وجودشناسی محقق دوانی، تبیین وی از علیت و نظریه انتساب او دانست؛ چراکه وی با تأکید بر وحدت وجود، موجود حقیقی را ذات واجب قلمداد میکند و با تبیینی که از علیت ارائه میدهد، ممکنات و معلولات را از شئون علت برمیشمارد و بر ربطی و انتسابی بودن آنها تصریح مینماید.
جلالالدین دوانی، برخلاف مشائین، معلول را نه مرتبهیی مستقل از علت، بلکه شأنی از شئون علت معرفی میکند و برای موجودات، قائل به ذات و وجود مستقلی است.
او تأکید میکند که موجودیت در ممکنات، به اعتبار ذات نیست، زیرا آنها قائم به ذات خود نیستند؛ بنابرین، بحسب ذات، داخل در موجود نیستند و معنی موجودیت در حقیقت این است که شیء، بگونهیی باشد که وصف موجودیت، بذاته از آن انتزاع شود و از آنجا که واجب تعالی، بذاته اینگونه است، موجود بذاته است؛ برخلاف ممکنات که ذاتشان بذاته، مبدأ انتزاع موجودیت نیست.
اندیشه محقق دوانی در باب وجود حقیقی، رابطه علت و معلول و مفهوم انتساب موجودات ممکن به علت - البته بشکلی دقیقتر و با نظاممندی عمیقتر - در منظومه فکری صدرالمتألهین قابل مشاهده است؛ به اینصورت که ملاصدرا نیز بر اساس زیربنای اصالت وجود و بتبع آن، وحدت وجود، تنها وجود حقیقی را ذات مقدس باریتعالی میداند و ممکنات و مخلوقات را ظل آن حقیقت و عین ربط به او معرفی میکند.