چکیده:
این مقاله به بررسی سیر تکوینی «ادبیات جهان»از قرن نوزدهم تا عصر حاضر می پردازد گونه
اولین اندیشمند و ادیبی بود که اندیشه«ادبیات جهان»را مطرح کرد.طرح گوته-مانند هر
اندیشة دیگری برخاسته از شرایط تاریخی و فرهنگی زمان خود بود. گوته در پی آن بود که
مشترکات فرهن گهای شرق و غرب را بیابد و آن گاه بر اساس این مشترکات آنها را به هم
پیوند زند. اجرای چنین وظیفة خطیری فقط از عهدة ادبیات برم یآمد. بر اساس همین باور بود
که گوته دیوان غرب ی شرقی خود را نوشت. بدین سان، گوته راه را برای دیگر متفکران و
پژوهشگران عرصة ادبیات گشود. ملتزل، اولین سردبیر نشریة تخصصی ادبیات تطبیقی در
جهان، به ادبیات کشورهایی که در حاشیة ادبیات کشورهای قدرتمند سیاسی اروپایی قرار
گرفته بودند توجه خاصی مبذول داشت. فریدریش، ولک و آلدریج و بعدها اسپیواک و باسنت
و برنهایمر از اروپامحور شدن ادبیات تطبیقی انتقاد کردند و چنین رویکرد خو دمحور و
خودشیفته ای را محتوم به افول دانستند. از اواخر دهة نود قرن بیستم و در طول دهة اول قرن
بیست ویکم دمراش نظریة ادبیات جهان خود را در چارچوبی روشمند و منسجم مطرح نمود.
نظریة دمراش که با ترجم هپژوهی ارتباط تنگاتنگی دارد به بررسی گردش و سیر یک اثر ادبی
واحد در جهان و تغییراتش می پردازد. به عقیدة وی ادبیات جهان رویکردی جدید در قلمرو
پویای پژوه شهای ادبیات تطبیقی است و بیش از پیش بر ضرورت تقویت و گسترش مرزهای
این رشته در محی طهای دانشگاهی دنیا صحه می گذارد.
خلاصه ماشینی:
گوته به این باور رسیده بود که می توان از طریق ادبیات از مرزهای جغرافیایی و سیاسی گذشت و با روح فرهنگ سایر ملل جهان که در ادبیات تجلی می یابد آشنا شد، و آشنایی اولین گام برای رسیدن به تفاهم و دوستی است .
در این برهه تاریخی است که گوته اندیشه «ادبیات جهان » را مطرح می کند، به امید آنکه بتواند از این طریق ارتباطی عمیق و پایدار و آکنده از احترام متقابل بین جهانیان برقرار کند و از این مسیر به آرزوی دیرینه خود که برقراری صلح و دوستی میان جهانیان بود جامه 2 عمل بپوشاند.
(اشتریش ٢٧-٢٨) گوته که از اروپامحوری و ملیت گرایی افراطی انتقاد می کند در پایان به این نتیجه می رسد که وظیفه خطیری بر دوش زبان و ادبیات آلمانی گذاشته شده است و اندیشمندان آلمانی باید خود را برای پذیرش چنین رسالت بزرگی آماده سازند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1 “Present Tasks of Comparative Literature” 2 Hans-Joachim Schulz 3 Werner Friedrich 4 René Wellek ورنر فریدریش بنیان گذار مجله سالنامه ادبیات تطبیقی و عمومی ١ با ناخرسندی از اصطلاح «ادبیات جهان » یاد می کند و معتقد است که این واژه هیچ گاه در گستره جهانی آن به کار برده نشد.
دمراش با تجربه ای که از گذشتگان دارد می داند که نظریه اش در معرض انواع بدفهمی هاست ، لذا برای پرهیز از هرگونه انتقاد مبتنی بر کج فهمی ــ و نه نقد علمی ــ نظر خود را در کتاب ادبیات جهان چیست ؟ بیشتر توضیح می دهد: هدف این کتاب بررسی شیوه گردش و سیر [آثار ادبی جهان ] و تبیین بهترین روش های خواندن ادبیات جهان است .