چکیده:
علمای عروض واحد وزن شعر عربی را به درستی بیت دانسته اند. علمای عروض فارسی نیز به
پیروی از عروض عربی واحد وزن در شعر فارسی را بیت به شمار آورده اند، اما این امر باعث
ایجاد آشفتگی هایی در علم عروض فارسی شده است. این نابسامانی قر نهای متمادی در
عروض سنّتی وجود داشت تا اینکه بنیان گذاران عروض جدید در پی اصلاح ساختار علم
عروض فارسی متوجه شدند که بنا به دلایلی بیت نم یتواند واحد وزن شعر فارسی باشد و این
مصراع است که برخلاف عروض عربی واحد وزن شعر فارسی است. همچنین برخی
تفاوت های اساسی میان ویژگی های وزن شعر عربی و فارسی ریشه در تفاوت واحد وزن در
میان آنها دارد.
چنین به نظر م یرسد که دلیل اساسی تفاوت میان واحد وزن در شعر عربی و فارسی ناشی از
تفاوت های زبانی موجود میان عربی و فارسی است که در وزن شعر و به تبع آن در واحد وزن
نمایان شده است. ما در این نوشته سعی کرده ایم تا ابتدا دلایل درستی بیت به عنوان واحد وزن
شعر عربی را ذکر کنیم، سپس دلایل نادرستی بیت را به عنوان واحد وزن در شعر فارسی بررسی
نماییم تا معلوم شود که چرا به جای بیت، مصراع به عنوان واحد وزن شعر فارسی صحی حتر و
مناسب تر است. ناگفته پیداست ازآنجای یکه این نوشته در ضمن مباحث عروض تطبیقی
می گنجد، روش ما نیز روش تطبیقی است.
خلاصه ماشینی:
به طور مثال شمس قیس اوزان زیر را که در واقع یک وزن بیش نیست مستقل از یکدیگر می داند: ١- مجتث مثمن مقصور: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلان ٢- مجتث مثمن محذوف : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن ٣- مجتث مثمن مشعث اصلم مسبغ عروض مقصور ضرب : مفاعلن مفعولن مفاعلن فع لان مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلان (158-157) خواجه نصیر برای معرفی وزن ها همواره از عروض و ضرب آنها سخن گفته است و باآنکه خود به تساوی هجای کشیده با هجای بلند در پایان مصراع ها پی برده و چنین آورده است : «حکمی دیگر که همه اواخر مصراع های شعر پارسی شامل است آن است که وقوع یک ساکن و دو ساکن در اواخر همه مصراع ها، و خلط هر دو با یکدیگر در یک بیت ، روا دارند» (معیار الاشعار، گ ٢٣ ر)، اما بدون اینکه از یافته خود در انکار وجود اختلاف عروض و ضرب و حتی انکار طرح چنین بحثی در عروض فارسی بهره ببرد، به هنگام ذکر وزن هایی که رکن پایانی بیت در یکی هجای بلند و در دیگری هجای کشیده است ، دائما این جمله را تکرار می کند که عروض چنان و ضرب چنان و «به حقیقت همان وزن گذشته است ».