چکیده:
مقالة حاضر دورنمایی از جهت گیری و موقعیت ادبیات و ادبیات تطبیقی را در سدة
بیست ویکم به دست م یدهد. درآمدی است به یکی از رویکردهای اخیر نقد ادبی، یعنی
مطالعات استعماری و پسااستعماری. افزون بر این، مطالعات نیم کرة جنوبی و پسااستعماری و
مطالعات ترجمه را به عنوان دو رویکرد اصلی در ادبیات تطبیقی نوین معرفی م یکند. در عین
حال، به بررسی شباهت ها و تفاو تهای نظرات خود و اسپیواک نیز می پردازد. هر دو
پژوهشگر در مورد تحول شگرف مفهوم ادبیات تطبیقی و لزوم گسترش حیطة مطالعات در
این حوزه به فراتر از بنیاد اروپامحور سنتّی آن اتفاق نظر دارند. اما باسنت در موضوع پژوهش
و تاکید آن با اسپیواک موافق نیست. او معتقد است که پژوهشگران اروپایی نباید قانون ادبی
خود را یکسره به فراموشی بسپارند. همچنین، علاوه بر مسائل سیاسی، بر جنبه های زیبا شناختی
پژوهش های ادبی نیز اصرار می ورزد. نویسنده موضوع اصلی پژوهش های تطبیقی را مطالعه
دربارة تاریخ ادبیات یعنی مطالعة تاریخی دربارة پیشینة دریافت و پذیرش متن در طول
زمان می داند، و بر پرهیز از تجویزگرایی در ادبیات تطبیقی تاکید می کند.
خلاصه ماشینی:
برای روشن تر شدن بحث ، بندی را که این جمله از آن نقل شده است به طور کامل از کتاب مرگ یک رشته ترجمه می کنم : «حتی از منظری محدود به ایالات متحد، منابع فاعلیت ادبی (literary agency) آشکارا فراتر از ادبیات های ملی اروپایی قدیم گسترش یافته اند.
برای این رشته [یعنی ادبیات تطبیقی که البته اسپیواک بر مرگ آن به عنوان یک رشته تأکید دارد]، راه برون رفت تصدیق تقدمی قطعی در آینده ، «خواهد شدن » و آتیه ای معهود است .
عزم نخست ادبیات تطبیقی مبنی بر مطالعه فراملی ادبیات از حیث درون مایه ها، مکاتب ، انواع ادبی ، دوره ها، روح زمان و تاریخ اندیشه اکنون رنگ باخته است و باید در پرتو آثار خلق شده در فرهنگ های نوظهور مورد بازنگری قرار گیرد.
پرسش همچنان این است که در ادبیات تطبیقی احتمالا چه جهت گیری های نوینی برای پژوهشگران اروپایی وجود دارد، یعنی پژوهشگرانی که ساختار فکریشان تحت تأثیر تفکر لاتینی و یونانی باستان شکل گرفته است ، تحت تأثیر انجیل ، حماسه ژرمنی ، دانته و پترارک ، شکسپیر و سروانتس ، روسو، ولتر و عصر روشنگری ، رمانتیسم و پسارمانتیسم ، رمان نویسان اروپایی قرن های نوزدهم و بیستم ، و نسل های نویسندگانی که به عاریت گرفته اند و ترجمه و قلب و چپاول کرده اند، اما در عین حال ، آثارشان بی وقفه درخودآگاه تمام کسانی که امروز می نویسند کمابیش ساری است .