خلاصه ماشینی:
"پ:با قبول کشتی شکستگان دو فرض پیش میآید، اول آنکه یا کشتی شکسته در حال غرق شدن و نفوذ آب بدرون آنست که بدیهی است وزیدن باد به غرق شدن آن بیشتر کمک میکند تا به نجات آن، دوم آنکه کشتی شکسته به صورت تخته پاره درآمده و هر مسافری از جمله شاعر بیدست و پای ما خود را به تخته پارهای آویختهاند و انتظار دارند باد شرطه آنان را به ساحل برساند، بدیهی است در این وضع استمداد از باد موافق و غیر موافق مورد ندارد و معلوم است شاعر نازک خیال در چنین وضع در اماتیکی که همه چیز را باخته-حتی بخشی از همراهان خود را-مجال تفکر درباره دیدار یار را ندارد، و اگر با همه این فرایض باز هم بر کشتی شکسته اصرار شود، شاعر فرسوده تنپوش به جان دریده سر تا پا گلین و چرکین را، آن یار پرافاده و متکبر کجا تحمل خواهد کرد؟!ج:فرض مصداق استعاری کشتی شکسته و یار آشنا با شاعر ناتوان و دیدار خداوند نیز قابل رد است، زیرا سیاق شعر که در بیت آغازین دل رفتن از دست و آشکار شدن راز پنهان را ادا میکند در بیت بعدی مضمون پرمعنی و عارفانه مورد نظر نویسنده عزیز را تاب نمیآورد، لذا بنا به جهات مرقوم، همان به که ضبط سودی بیتوجه به تفسیر وی انتخاب شود."