خلاصه ماشینی:
روزی آقای گلدانساز، مدیرکل وقت دفتر انتشارات کمکآموزشی مرا خواست.
آقای گلدانساز موضوع انتشار رشد آموزش تاریخ را مطرح کرد و نظرم را جویا شد.
چندی بعد، دوباره مرا خواست و نظرم را دربارۀ سردبیر چنین مجلهای جویا شد.
آقای دکتر عبدالرسول خیراندیش در ذهنم بود، اما بهتر دیدم فقط او را مطرح نکنم.
چند اسم به ایشان دادم که یکی از آنها هم اسم دکتر خیراندیش بود.
آقای گلدانساز گفت که دربارۀ آنها پرسوجو خواهد کرد و چندی بعد پیغام داد که ترتیب جلسهای را با حضور دکتر خیراندیش بدهم.
بدین ترتیب، رشد آموزش تاریخ که چند سال پیش از آن، قبل از تولد به کام مرگ رفته بود!
دکتر خیراندیش که استاد دانشگاه و ساکن شیراز بود (و هنوز هست) کارها را از دور مدیریت میکرد و من در تهران با مساعدت دوستان تحریریه پیگیر امور بودم.
روزی که دکتر به تهران آمده بود، به دفتر مجله آمد.