چکیده:
این مقاله با بررسی ساختار و محتوای داستانهای عرفانی، الگوهایی دربارة درونمایـه و بنمایـه این داستانها با محوریت شخصیت محمود غزنوی عرضـه مـیکنـد. در ایـن تحلیـل الگوهـای دوازده گانه ای برای بررسی شخصیت محمود غزنوی اسـتخراج شـده اسـت . روش گـردآوری داده ها در این مقاله ، بررسی متون عرفانی و استخراج داستانها و حکایـاتی اسـت کـه محمـود غزنوی و گاهی ایاز در آنها حضور داشته است ؛ سپس داسـتانها مـورد تحلیـل قـرار گرفـت و الگوهایی معرفی شد. دستیابی به این الگوها در شناخت داستانها و نقاط مشترک آنها و میـزان تکرارپذیری هر درونمایه و بنمایه از اهمیت ویژه ای برخوردار اسـت . در ایـن نوشـتار حـدود هفتاد حکایت و داستان (منظوم - منثور) تا قرن هفتم بررسی شده است . در نهایـت مشـخص شد گرایش نویسندگان در پرداختن به ابعاد عاشقانه شخصیت محمـود و ایـاز بـیش از سـایر درونمایه ها است که بیشتر در آثار عطار نمود یافته است . یافته های این پژوهش نشـان داد کـه میتوان از دیدهای گوناگون به این شخصیت پرداخت و ویژگیهـای داسـتانی و نکـات بسـیار دیگری که طی مقاله بیان میشود، نشاندهندة توان نهفته در داستانهای فارسی است .
خلاصه ماشینی:
تقسـیم بنـدی حکایـات و داستانهای مورد مطالعه در این پژوهش را در جدول شماره ١ مشـاهده خواهیـد کـرد؛ برای مثال داستان «رقابت سلطان محمود با نمک فروش در عشق ایاز» در سوانح العشاق غزالـی، عشـقنامه سـنایی و الهـینامـه عطـار، پیرنگـی واحـد دارد و تنهـا تفـاوت در نقش مایه های آزاد است .
(رجوع شود به تصویر صفحه) (رجوع شود به تصویر صفحه) (رجوع شود به تصویر صفحه) الگوی شماره یک شامل داستانهایی است که بیبهرگی سلطان محمود را در عشـق ایاز در مقابل انسانهای فقیر اما عاشق بازگو میکند؛ این قبیل داستانهای منظوم و منثـور در آثاری چون منطق الطیر؛ داستان محمود و ایاز و عاشـق شـدن گـدا (ص ٣٨٨ و ٣٨٩)، مصیبت نامه ؛ داستان محمود و ایاز و عاشق شدن زن (ص ٣٦٥)، محمود و ایاز و عاشـق شدن گدا (ص ٢٠٠)، محمود و سؤال او از عاشـقی دربـاره عشـق (ص ٤١٦)، اسـرارنامه ؛ داستان محمود و ایاز و عاشـق شـدن دیوانـه (ص ١٦١ و ١٦٢) و در الهـینامـه (ص ٣٠٢)، سوانح العشـاق (ص ١٥٩) و عشـقنامه (ص ٣٨) داسـتان محمـود و ایـاز و عاشـق شـدن نمک فروش آمده است .
گاه یک الگو امکان دارد که دچار تغییر شود؛ برای مثال الگوی شماره دو از این نظر که شخصیت سلطان محمود و طبقات پایین جامعه را مقابل هـم قـرار مـیدهـد، شـبیه الگوی شماره یک است ؛ امـا در ایـن الگـو از بنمایـه عشـق خبـری نیسـت و محمـود پادشاهی مهربان و عارف مسلک اسـت و یـا الگـوی شـماره چهـار از نظـر درونمایـه برخلاف الگوی شماره دو است ؛ زیرا در اینجا محمود پادشاهی ستمگر اسـت .