چکیده:
طبقه بندی دانش و جایگاه دانش سیاسی، این امکان را فراهم میکند
که اولا، با انواع دانشها و طبقه بندی دانش سیاسی نزد اندیشمندان
اسلامی آشنا شویم، و ثانیا، تطور این بحث در طول تاریخ اندیشه
سیاسی اسلامی را پی گیریم. به نظر میرسد پیش فرضهای فلاسفه و
فقها و همچنین نسبت سنجی عقل و نقل، در نوع طبقه بندی دانش نزد
ایشان تأثیر داشته است. به همین دلیل طبقه بندی علوم نزد فارابی و
تابعین او را باید در عقل محوران، و طبقه بندی علوم نزد غزالی و امثال
وی را باید در نقل محوران جای داد.
خلاصه ماشینی:
"پیش فرضها و ارزش داوریهای دانشمندان را با کمی تأمل میتوان در نوع طبقهبندی دانش نزد ایشان مشاهده کرد؛ به طور مثال کسی که برای علوم عقلی یا شرعی اهمیت خاصی قائل است، در طبقهبندی دانشها نیز به شکلی رفتار میکند که این اولویت سنجی مشهود باشد.
در تقسیمبندی شریعت گرایان از علوم، فلسفه جای خود را به دیگر علوم میدهد، و بنابراین تأملات عقلی در سیاست نیز بیمعنا میشود؛ به طور مثال غزالی اندیشه فارابی و ابن سینا را نظام مند، ولی بدعت و کفر و یا لااقل امری بیهوده میداند.
علوم عملی نیز خود به دو بخش تقسیم میشود: علم اخلاق (که به تعریف افعال نیک میپردازد و شیوه رسیدن به علل و اسباب آنها را نشان میدهد)، و سیاست (که از شناخت اموری سخن میگوید که به وسیله آنها زمینه انجام اعمال نیک برای مردم شهرها فراهم شود).
حمید عنایت در نقد طبقهبندی علوم و جایگاه سیاست نزد آنها مینویسد: نکته مهمی که از این طبقهبندی بر میآید این است که به نظر اخوان، دانش سیاسی دانش یگانهای نیست که همه قواعد مربوط به سیاست فردی و اجتماعی انسان را در همه احوال دربرگیرد، بلکه چون زندگی انسان دارای وجوه گوناگون و متعدد است، دانش سیاسی نیز باید رشتههای گوناگون داشته باشد تا بتواند برای مسائل هر وجه از زندگی انسان چارههایی جداگانه مناسب آن بیابد."