چکیده:
آثار ادبی به ویژه آثار ادبیات داستانی، از جمله منابع گوناگون و مفیدی هستند که نویسندگان و فیلمسازان از آنها اقتباس و الهام می گیرند. نمایشنامه نیز دارای طرح و ساختاری متشکل از درونمایه، دست مایه و شخصیت نمایشی است. کتاب «بخلاء»، متضمن حکایتهایی است که بعضی از آنها قابلیتهای نمایشی و موقعیتهای کمیک قابل توجهی دارند. این مقاله به معرفی ساختار نمایشی حکایتهای «بخلاء» و نحوه اقتباس از آنها پرداخته است. با مطالعه کل حکایتهای بخلا، یازده حکایت انتخاب شده اند که بیشترین قابلیت (درونمایه، دستمایه، موقعیت و شخصیت دراماتیک) را برای اقتباس نمایشی داشتند. برای اقتباس نمایشی از قصه ا ی کهن، امکان تغییر عنوان، موضوع، شخصیتها، عبارات و افزودن توضیحات صحنه ای و دیالوگهای موثر به دلخواه درام نویس وجود دارد. هدف از این تغییرات، ایجاد سازگاری و انطباق با فرهنگ اجتماعی جدید است تا اقتباس از اثر کهن دارای پیامی جدید و مفید برای نسل معاصر باشد. تحقق این امر نیز نیازمند خلاقیت کارگردانی با تجربه است. این مقاله با معرفی حکایتهایی کهن از کتاب بخلا تلاش کرده است؛ ظرفیتهای نمایشی حکایات کتاب بخلارابرای الهام گیری و اقتباس درام نویسان خلاق و با تجربه نشان دهد.
خلاصه ماشینی:
کتاب «بخلا» اثر جاحظ – حدود سال ٢٥٠ق - یکی از آثار کلاسیک ادبیات عربی است کهتعدادی از حکایتهای آنقابلیتهای نمایشی چون درونمایۀ قابل تصویر؛ دست مایۀ قابل بسط وشخصیتهای دراماتیک دارند؛ چنین حکایتهایی از بخلا، با اقتباس نمایشی قابلیت تبدیل شدن را به انواع نمایشهای معاصر دارند.
٢. پیشینۀ تحقیق دربارة کتاب بخلا و دراماتیزه کردن آثار کهن ، نوشتارهایی وجود دارد که به مهمترین آنها اشاره می کنیم : در کتاب «مع بخلاء الجاحظ » از فاروق سعد؛ دربارة موضوع بخل بحث شده و در ادامه ، کتاب بخلا معرفی شده است ودر نهایت تعدادی اندک از حکایتهای آن ، مطرح شده است ؛ ولی مورد تحلیل و ظرفیت سنجی نمایشی قرار نگرفته است .
برای نویسنده خلاق در این زمینه - دراماتیزه کردن حکایات هر نوع اقدامی مجاز است و میتوان تا آنجا پیش رفت که معنای حکایت را دگرگون کرد و حتی ضد آن را ارائه داد (صادقی، ١٣٨٠ش :٢٦) به همین دلیل درام نویس خلاق باید بداند همواره به متن اصلی به عنوان «مصالح اولیه » کار بنگرد و چنان عمل کند که هر کجا لازم دانست ، ساختار داستانی حکایت را در هم بریزد؛ قطعها و صحنه بندیهای تازه ای پیشنهاد دهد؛ بر شخصیتهایی بیفزاید یا آدمهایی را کم کند.
» این حکایت با دراماتیزه شدن قابلیت تبدیل به کمدی دارد؛ زیرا موقعیت و دست مایۀ قابل توجهی دارد و آن اینکه عده ای برای مجازات دوست خود چشمان او را با پارچه ای می بندند تا نتواند از نور چراغیاستفاده کند که در خریدش مشارکت نکرده بود.
برای دراماتیزه شدن این حکایت ، بهتر است از موقعیت دراماتیک آن ، الهام گرفت ونمایش نامه ای با دست مایه و طرح جدید نوشت .