چکیده:
افسانه ها در شعر معاصر عربی، طی یک قرن گذشته، کاربردی گسترده یافته اند. افسانه «زرقاء الیمامه» از میراث دوره جاهلی، از جمله آن است که برخی از شاعران مشهور با بکارگیری آن، نابسامانی های موجود در جهان عرب را بازتاب داده اند. عزالدین مناصره، شاعر فلسطینی، در قصیده ای به نام «زررقاء الیمامه» و امل دنقل، شاعر مصری، در قصیده ای به نام «البکاء بین یدی زرقاء الیمامه» این افسانه کهن را به شکلی هنرمندانه در خدمت شعر پایداری بکار گرفته اند. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با مقایسه خلاقیتهای دو شاعر، شیوه ایجاد پیوند میان این افسانه و قضایای سیاسی و اجتماعی جهان معاصر را بررسی و با هم مقایسه نموده است. یافته های این پژوهش گویای آن است که دو شاعر، با دخل و تصرفی شاعرانه، این افسانه را به خوبی به ناکامیهای جهان معاصر عرب پیوند زده و از آن، مفهومی نو خلق نموده اند، با این تفاوت که امل دنقل در این زمینه، با موضوع آفرینی و خلاقیت بیشتر، اثری برجسته تر پدید آورده است که در قالب آن، حجم فاجعه شکست اعراب از اسرائیل، به عنوان یک تراژدی انسانی، به طور کامل ترسیم شده است.
خلاصه ماشینی:
برخی از آنها عباتند از: - «الرمز التراثی قراءة فی قصیدة البکاء بین یدی زرقاء الیمامۀ» نوشتۀ ورقاء قاسم یحیی المعاضیدی ؛ - «شعریۀ النبوءة بین الرؤیۀ و الرؤیا تجلیات زرقاء الیمامۀ فی الشعر العربی المعاصر» نوشتۀ محمد مشعل الطویرقی ، چاپ شده در مجله أم القری لعلوم اللغات و آدابها؛ - «نمادهای پابداری در شعر معاصر» (مطالعه مورد پژوهانه امل دنقل )، نوشتۀ علی سلیمی و زهره چقا کبودی ، که بخشی از مقاله به بحث دربارة افسانۀ مذکور در شعر امل دنقل اختصاص یافته است ؛ - «الرموز التراثیۀ فی شعر عز الدین المناصرة» نوشتۀ ابراهیم منصور الیاسین ؛ - «تجلیات جفرا فی شعر عز الدین المناصرة» نوشتۀ حسام جلال التمیمی ؛ وجه غالب این پژوهشها، پرداختن به مضمون افسانه است ؛ اما در جستار حاضر، کوشش می شود تا چگونگی بکارگیری آن در دو قصیده از منظر محتوایی و ساختاری بررسی و با هم مقایسه شوند.
شاعر در ابتدا، خاطرات گذشتۀ خود را با وصف صحنه ای از درختان انجیر آویزان بر دیواره های شرقی سرزمین خویش ، بیان می کند: «تتدلی أشجار التین علی الحیطان الشرقیۀ» (درختان انجیر از روی دیوارهای شرقی آویزان است ) (مناصرة، ٢٠٠١م : ٤٧) او از زبان راوی ، ماجرایی را روایت میکند که بر سر راوی و قومش رفته است و به تبع آن از ذهنی شدن وصفها اجتناب می کند که می تواند مانع این پیوند شود.
(همان ، ٢٣٢) أمل دنقل در این قصیده ، بین گذشته و حال پیوند ایجاد و گویی که تاریخ خود را در واقعیت معاصر عربی تکرار کرده است (همان ، ٢٤٥) انتخاب عنتره شاعر جاهلی که نمادی برای ملتی استثمار شده است ، مبین مفهوم تنفر از حقارت و عشق به آزادی است .