چکیده:
سابقه اقامت ایرانیان در قلمرو عثمانی به آغاز تاسیس دولت عثمانی در قرن هشتم هجری / چهارده میلادی باز می گردد. پس از جنگ های عثمانی با صفویان که منجر به الحاق ممالک عربی به امپراتوری عثمانی شد، بر شمار ایرانیانی که برای زیارت به عتبات در عراق و حجاز می رفتند افزوده شد. از اوایل قرن هجدهم میلادی و در پی فروکش کردن جنگ های خونین ایران و عثمانی، راه تجاری ایران و اروپا از طریق عثمانی که نزدیک به دو قرن بسته بود گشوده شد و به این ترتیب غالب بازرگانان ایرانی برای واردات و صادرات کالا به جای راه های خلیج فارس و روسیه از آسیای صغیر استفاده می کردند. در نتیجه رونق این راه تجاری، تعدادی از بازرگانان ایرانی که نقش واسطه بین ایران و اروپا را داشتند در قلمرو عثمانی مقیم شدند. در دوره صفویه که روابط ایران و عثمانی خصمانه و بر محوریت جنگ و صلح استوار بود، وضعیت ایرانیان مقیم عثمانی هم بازتابی از شرایط موجود تلقی می شد. در دوره قاجاریه که از شدت خصومت ها کاسته شد و روابط ایران و عثمانی بر پایه تعامل ـ تقابل قرار گرفت، بالاخص با انعقاد معاهده اول ارزروم که طبق آن ایران رسما در سلک ممالک دارالاسلام قرار گرفت، حقوق ایران به عنوان کشوری اسلامی به شکلی نیمه رسمی پذیرفته شد. این شرایط جدید بر وضیعت اجتماعی ایرانیان ساکن عثمانی و سلوک حکام عثمانی با ایشان تاثیر اساسی داشت.از محتوای انبوه اسناد موجود چنین برمی آید که ایرانیان در قلمرو عثمانی با مسائل گوناگونی مواجه بودند. این نوشتار بر آن است تا با استناد به اسناد عثمانی و ایرانی، ضمن تحلیل سیاست دولت عثمانی در قبال این مسائل، به بررسی تاثیر روابط خارجی ایران و عثمانی بر جامعه ایرانیان مقیم استانبول بپردازد.
The first Iranian inhabitants of Anatolia date back to the establishment of the Ottoman state in the 14th century. After the Safavid-Ottoman battles which resulted in the annexation of the Arabic territories to the Ottoman Empire، there was a rise in the number of the Iranians who went on pilgrimage to Iran and Hejaz. Since the beginning of the 18th century and in the wake of Iran-Ottoman bloody battles، trade obstacles were removed and the trade routes، which had been barred for more than two centuries، were opened. As a result، the majority of Iranian merchants used Asia Minor trade routes instead of those in the Persian Gulf and Russia. The trade activities through Asia Minor routes made the intermediary merchant settle in the Ottoman Empire.
From the very beginning، the Iranian community living in the Ottoman Empire was at odds with the policies exerted by the Ottoman rulers. During the Safavid dynasty، the hostility between the two countries was reflected in the status of Iranian community living in the Ottoman territory. During the rule of the Qajars، the rights of Iran as an Islamic country was recognized semi-officially in the Ottoman Empire، a situation which had a huge impact on the Iranian diaspora in the Ottoman territories.
Perusing the huge amount of documents pertaining to that era، its seems that Iranian community in the Ottoman Empire was mainly exposed to the following difficulties: 1- excruciating unfair taxes on Iranian pilgrims in the Ottoman territoty، 2- imposing a ransom (Jazzieh) on Iranians who were considered among the ‘Zemme’ community، 3- expropriation of the deceased Iranians in the Ottoman territory، 4- Issuing decrees on inviting the Iranians to the Asgari sect، 5- banning the marriage of Iranian men to Ottoman women. The paper seeks to assess the five axes mentioned above through referring to Iranian and Ottoman resources and authentic resources and analyze the Ottoman policy towards these issues and finally study the impact of Iran-Ottoman relations on the Iranian diaspora in Istanbul.
خلاصه ماشینی:
مقالـه حاضر با مطالعه مسايل مبتلابه جامعه ايرانيان مقيم عثمـاني کـه سرشـتي اجتمـاعي ـ حقـوقي داشت ، در صدد بررسي تأثير روابط ايران و عثماني به ويژه انعقاد معاهداتي ماننـد کـردان ، ارزروم اول و دوم ميان دولتين بروضعيت ايرانيان مقيم و حتي زوار ايراني در عثماني است .
و انعقاد معاهدة اول ارزروم ، سلاطين عثماني ، ايراني ها را که عمـدتا از طبقۀ تجار و کسبه بودند به عنوان يک ملت به حساب نمي آوردند و دولت ايران را به مثابـه يـک واحد سياسي ـ مذهبي نو ظهور به رسميت نمي شناختند، اگرچه اسلاميت آن را بـه طـور نيمـه رسمي تصديق ميکردند.
در هـيچ يـک از مفـاد ايـن معاهدات آشکارا ايران در سلک ممالک دارالاسلام به حساب نيامده و کيان سياسي ـ مـذهبي آن به صراحت تصديق نشده است ، در حالي که نسبت بـه دول اروپـايي چنـين تصـديق سياسـي ـ مذهبي وجود داشت و با جماعات اروپايي مقيم عثماني به عنوان اتباع يک ملت رفتار مي کردند.
از محتواي انبوه اسناد موجود چنين برمي آيد که ايرانيان در قلمرو عثمـاني بـيش از هر چيز درگيرپنج مسئله بودند: ١-اخذ ماليات هـاي غيـر عادلانـه از زوار ايرانـي در قلمـرو عثماني ،٢- تحميل جزيه به اهل ذمۀ ايراني ، ٣-مصادره دارايي و مايملک ايرانيـان متـوفي در عثماني ،٤- ممنوعيت ازدواج مردان ايراني با زنان عثماني ،٥- صدور فرمان هـايي مبنـي بر فراخوان اتباع ايراني به سلک عسکري .
١. اخذ ماليات هاي غير عادلانه از زوار ايراني در قلمرو عثماني در مورد اول نه تنها براي ايرانيان که براي مسلمانان داخل قلمرو عثمـاني نيـز يـک مسأله قديمي و دير پا بود.